نتایج جستجو برای عبارت :

فقط و فقط تاسف

 
 
 گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست، آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد؛ حافظ
 
حافظ جان! این ابیات به درد تو می‌خورد نه امثال من که تا زانو در گ.یم... برای کسانی مثل من یک درد و درمان وجود دارد و آن مرگ است... برای کسی که هستی‌اش را از کف داده، قناعت دیگر معنا ندارد... غصّه‌ام می‌گیرد، تو تا به حال غصّه‌ات گرفته؟ وقت و بیوقت، چپ و راست، وقتی همه چیز خوب است و آسمان آبی است تا به حال غصّه‌ات گرفته؟! به حال من تاسّف می‌خوری نه؟ من نیز به حال خ
امشب وقتی دیدم بازیکنان استقلال برای دختر آبی پیراهن مشکی پوشیده‌اند به حال ورزش تاسف خوردم. دختر آبی‌ای که اصلا معلوم نشد آبی بود یا نه! من هم از مرگ یک آدم ناراحتم که این کارکرد روانی یک انسان سالم از مرگ کسی دیگر است. حتی اگر از روی حماقت باشد. تاسف، ناراحتی و تعجب. این‌ها سه حالت من از این ماجراست. تعجب از این بابت که هنوز نقاط تیره و تار موجود توی چشم می‌زند با این حال افرادی در سال ۱۳۹۸ هستند که بی اطلاع از همه‌جا با پست امثال پرویز
امروز به طرز احمقانه ای غرق توهماتم ... 
 فکرهایی که وهم انگیز و سرد اند...
 دلشوره هایی که خودم بجان خودم میندازم... 
 انگار از پریشانی لذت میبرم...
 روحم با جسمم در نبردی است نابرابر و من گوشه ای ایستاده و میخندم به این فانتزیه تاسف وار...
 اینروزها تلخ و سیاه ام ، مثل تابلویی خوفناک،گوشه انباری، که نقاشش هم نمیداند با کدام جنون چنین نابهنجاری را کشیده است.... 
 خودم از افکارم میترسم بوی زندگی نمیدهند...    


آدنا
امروز به طرز احمقانه ای غرق توهماتم ... 
 فکرهایی که وهم انگیز و سرد اند...
 دلشوره هایی که خودم بجان خودم میندازم... 
 انگار از پریشانی لذت میبرم...
 روحم با جسمم در نبردی است نابرابر و من گوشه ای ایستاده و میخندم به این فانتزیه تاسف وار...
 اینروزها تلخ و سیاه ام مثل تابلویی خوفناک گوشه انباری که نقاشش هم نمیداند با کدام جنون چنین نابهنجاری را کشیده است.... 
 خودم از افکارم میترسم بوی زندگی نمیدهند...    


آدنا
یکی زلزله مسجدسلیمان و دیگری صعود نفت مسجد سلیمان؛ راجب این دوتا اتفاق میخواستم بنویسم، مدتها پیش.فقط در حد تاسف و تبریک،اما  وبلاگم اون موقع‌ها خراب بود.
الان بابت برد نفت خوشحالم، هرچند قبلنا که اهل فوتبال بودم پرسپولیسی بودم، بهانه ای بود واسه یادآوری!
دنیا می چرخد... 
گرچه قرنطینه مشکلات خاص خود را دارد ولی به بهای عدم انتقال کرونا ویروس به دیگر نقاط کشورمان ، می ارزد!
برخی کارها تخصص نمی خواهد ، خروجی شهرهای بزرگ و ورودی شهرهای مازندارن و گیلان حکایت تاسف باری را بیان میکند! اگر هوا مساعدت می کرد این تاسف نیز عمیقتر می شد!
زیبنده مردم و مسئولین نیست  که بعد از انتشار ویروس و هنگامی که کار از کار گذشت ، دستور قرنطینه بدهیم!
خوشحالیم که پس از کش و قوس های فراوان و علیرغم هزینه های سیاسی جدی برای ایران ، مسئولین و متولیان امور ، خبر درست و واقعی را در خصوص سرنگونی هواپیمای مسافربری برای مردم بیان کردند.
سرنگونی هواپیمای اوکراینی و کشته شدن دهها نفر از مسافران با خطای پدافندی، گرچه تاسفبار و هزن انگیز است اما مراقبت سپاه و نیروهای مسلح جهت آمادگی و جلوگیری از حفظ جان و مال مردم ستودنی است.
بهر ترتیب، خبر تاسف بار است و اندوهناک!
 
یکی از دیالوگ های فیلم زنان کوچک خیلی منو به فکر فرو برد.وقتی جو به یکی از دفترهای روزنامه رفته بود تا با رئیس روزنامه برای چاپ داستانش صحبت کنه رئیس روزنامه آخرهای صحبتش با جو این جملات رو گفت:
-مطمئن بشه شخصیت اصلی اگه دختره آخرش یا ازدواج کنه و یا بمیره.
این چه مفهومی رو می رسونه؟جو عادت داشت که شخصیت های دختر داستانش به موفقیت های بزرگ برسن و یا کارهای خارق العاده ای انجام بدن.منظور رئیس روزنانه این بود که دخترها نباید کارهای خارق العاده
219-  و من کلام له (علیه السلام)> لما مر بطلحة بن عبد الله و عبد الرحمن بن عتاب بن أسید و هما قتیلان یوم الجمل <لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُو مُحَمَّدٍ بِهَذَا الْمَکَانِ غَرِیباً أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ أَکْرَهُ أَنْ تَکُونَ قُرَیْشٌ قَتْلَی تَحْتَ بُطُونِ الْکَوَاکِبِ أَدْرَکْتُ وَتْرِی مِنْ بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ وَ أَفْلَتَتْنِی أَعْیَانُ بَنِی جُمَحَ لَقَدْ أَتْلَعُوا أَعْنَاقَهُمْ إِلَی أَمْرٍ لَمْ یَکُونُوا أَهْلَهُ فَوُقِص
 
در این زندان، نوشتن یادداشت های روزانه را شروع کردم، اما تا پایان ادامه ندادم؛ چون به حالت خستگی و دلزدگی دچار شدم. در اثر آن، نوشتن را رها کردم. آخرین جمله ای که در این زندان نوشتم این بود: «در اینجا نوشتن را متوقف می کنم، چون چه فایده ای می تواند داشته باشد»؟!
 
امروز که به آن یادداشت ها مراجعه می کنم، از ادامه ندادن آنها تاسف می خورم؛ زیرا برخلاف آنچه گمان می کردم، بی فایده نبوده است.
 
منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات حضرت آیت الله العظمی
ادم از غریبه بشنوه کمتر ناراحت میشه تا فامیل.
سرتونو کردید تو برف نمیخوای بفهمید من چی میگم.
تاسف اوره واقعا ، خدایا خودت داری می‌بینی. میسپارم‌شون به خودت.
ولی من دیگه پشت‌دستمو داغ کنم با فامیل ارتباطی داشته باشم.
فقط در یک صورت اونم اینکه ازم عذر خواهی کنند.
از دوشنبه هفته قبل می‌دونستم قراره فردا ارائه داشته باشم ولی گذاشتم دقیقا امشب و از قضا اصلا حوصله پاور درست کردن ندارم.از صبح به ۳ نفر زنگ زدم که آیا بازدیدهای فردا باعث نمیشه کلاس پیچیده شه یا تایمش کوتاه شه که به من نرسه و در کمال تاسف هر سه تاشون فرمودن که خیر:(
کاش یکی جام اینو میخوند و پاورش می‌کرد
زمانی که من میخوام به اساتید گرامی در فضاهای مجازی پیام بدم .
آخه چرا آدم باید انقدر مودب صحبت کنه .
درست آنها معلم هستند و ما شاگرد اما دیگ خوب انقدر هم مودب بودم فک نمیکنم لازم باشه !!؟!!
آی خدا نه این که بلد نباشم هاا نه یه جوری میشم.
البته تاسف برانگیز میدونم!
موقت
پسرک بالای میله های حفاظ پلی در حالی که پاهایش را در هوا تکان میداد نشسته بود و مشغول تماشای ماشین هایی که از زیرش رد میشدند بود...شاید در دنیای کوچک خود زیاد ماشین باز نبود و مدل آن ها را نمیدانست ولی با خود میگفت شاید روزی یکی از این ماشین ها را خریدم...برخی از مردمی که از زیر پل حرکت میکردند با دست او را بهم نشان میدادند و تاسف میخوردند ولی او غرق در رویا در حال فکر به آینده بود که به ناگاه دید چراغ راهنمایی و رانندگی قرمز شده...سریع پایین آم
سلام علیکم 
تمام محصولات این شرکت پس از ارزیابی مشخص گردید که با اجناس درجه سه جمع آوری گردیده و ارزشی ندارند پس از طی گذشت اندگی زمان رنگها به دلیل نا معتبر بودن ام دی اف به کار رفته زخمی شده و لکه دار میگردند و ام دی افهای روکش دار هم تمامی پس از گذشت اندک زمانی تبله کرده و ور می ایند 
با نهایت تاسف که بنده هم خودم از قربانیان این معامله بودم و زیان پس دادم 
دلیل از این انتشار زیان نکردن شماست فقط 
وااای اشتراک شیانم تموم شده!!!! امروز با بچه ها رفته بودم شیان، آخر سر که داشتیم میرفتیم آقاهه صدام کرد رفتم گفت اعتبار حسابتون هفته پیش تموم شده...اومدم کارت بکشم موجودیم کافی نبود...وایی اونقد ضایع شدم، مجبور شدم از فرزانه ام قرض کنم یه کم://
نمی دونم چرا چون بابا روز تولدم کادو داده بود و گفته بود اشتراک یکساله اس همش تو ذهنم بود تا بیستم اعتبار داره. یکی نبود بهم بگه خب آخه خنگ همون روز که نرفته بود بگیره .
واسش تعریف کردم که...آخرش برسم به کارت
۱- برگ‌های بیرونی کلم
هر چه برگ کلم رنگ سبز تیره تری داشته باشد، ویتامین و مواد معدنی درون آن بیشتر خواهد بود. معمولا برگ‌های بیرونی کلم سبز دور ریخته می‌شوند، که مایه تاسف است.
این برگ‌های بیرونی ممکن است سفت‌تر باشند، اما راز این کار در این است که آن‌ها را با ظرافت خرد کنید و به سرخ کردنی ها، گوشت و سوپ اضافه کنید و کمی زمان بیشتر برای نرم شدن آن‌ها اختصاص دهید. می‌توانید آن‌ها را به اسموتی‌های سبز نیز اضافه کنید، یا با آن‌ها سالاد کلم
موفقیت یعنى آنطور که دلِ خودتان مى خواهد، زندگى کنید، کارى که خودتان دوستش دارید را انجام دهید، آدمى که خودتان دوستش دارید را دوست بدارید، لباسى که خودتان مى پسندید را به تن کنید، در راهى که خودتان انتخاب کردید، قدم بردارید. به تعبیری با تمام تاسف، ما بیشتر می پسندیم که خوشبخت نباشیم، اما دیگران ما را خوشبخت بدانند، تا این که خوشبخت باشیم، اما دیگران ما را بدبخت بدانند....
اخیراً بعد از پنج‌سال فارغ‌التحصیلی از دبیرستان، به گروه فارغ‌التحصیلان دبیرستان فرزانگان سه ادد شدم. گروه ساکتی‌ست که دبیر زبانِ سالِ سوم دبیرستان‌مان بی‌وقفه در آن پست فوروارد می‌کند. 
پست‌های امشب خانم ح. در مورد ممنوعیت افغانستانی‌ها برای ورود به بعضی از استان‌های کشور بود و ابراز تاسف نویسنده‌ی پست از این که امروز بازی فینال مسابقات فوتسال زیر بیست سال آسیا در تبریز بوده‌است، افغانستان یک پای فینال بوده‌است و متاسفانه مردم
بیخیال بودن خوبه ولی دیگ ن تا این حد ..‌. 
خوب نیس ادم گوسفند باشه البته بلانسبت گوسفندا  هه 
وقتی میبینم یسری ادما هستن ک براشون هیچ اهمیتی نداره ک چه بلایی دارن سرشون میارن اینکه میبینن دارن ناعدالتی میشه ولی هیچی نمیگن تمام وجودمو پر میکنه از حس تاسف
حالم بد میشه وقتی میبینم بین یه مشت احمق دارم زتدگی میکنم 
شاید بشه ادمی ک نااگاهه رو اگاهش کرد بهش فهموند زندگی ینی چی ولی ادمی ک نمیخاد بفهمه نه 
بخدا حیف هوا ک یسریا حرومش میکنن حیففف
مربی خیاطی خطاب به خانم شماره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی یک گفت: «فلان مدل رو میتونی برای همسرت بدوزی» و جواب شنید: «براش نمیدوزم! مگه اون هزینه کلاس من رو میده که براش لباس بدوزم؟»خانم‌های شماره‌‌‌‌ی دو و سه پرسیدند: «عه مگه شما سرکار میرید؟» و جواب شنیدند: «نه الان دیگه نمیرم. ولی دارم. بعدش هم، انقدری ازش میگیرم که پس انداز کنم و برای این مواقع محتاج نباشم!»خانم‌ شماره چهار تع
فیلمی خش ساخت در ژانر تاریخی. فیلم مقاومت جانانه ی یک فرمانده ی گوگوریو را نشان می دهد که با تمام توان و حتی فراتر از توان مهاجمی که همیشه پیروز بوده را متوقف می کند. اینکه آخرسر شکست می خورد یا پیروز می شود را باید خودتان ببینید.
درسی که این فیلم می تواند بدهد این است که اگر مردم یک ناحیه با عشق پشت سر رهبر و فرمانده شان باشند هرکاری ممکن است.
جلوه های ویژه ی خوب فیلم، همچنین روایت روان آن از نقاط قوت آن است. اینکه سینمای کره به این مرحله رسیده و
انا الله و انا الیه راجعون
با نهایت تاسف و تاثر رحلت نماینده محترم شهرستان نطنز در مجلس شورای اسلامی جناب آقای دکتر صفاری نطنزی را به عموم مردم و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنیم و برای آن مرحوم سفر کرده غفران و رحمت الهی را مسئلت داریم.
⚫️ انا لله و انا الیه راجعون ⚫️ با نهایت تاسف و تاثر درگذشت شادروان سیدولی موسوی خالدی را به اطلاع همشهریان عزیز می رسانیم ، مرحوم موسوی شب گذشته در اثر سکته ی قلبی دارفانی را وداع و دعوت حق را لبیک گفت . مراسم تشییع و تدفین مرحوم متعاقبا اعلام خواهد شد .روحش شاد و یادش گرامی
یک جور همدردی خاموش میان دختران ناراحتی که در صندلی عقب تاکسی/اسنپ/آژانس نشسته اند و راننده های تاکسی/اسنپ/آژانس که از آینه با تاسف و ترحم و گاهی مهربانی نگاهشان میکنند وجود دارد. انگار که بخواهند بگویند گریه نکن درست می شود. شاید هم صدای موسیقی را بلند کنند و بخواهند بگویند من صدای فین فین تو را نمی شنوم دخترجان، گریه کن، خالی میشوی، بعدش درست می شود. 
ولی نهایتا بعدش درست می شود. 
به هق هق ها و نفس های شماره دارِ پس‌ از گریه قسم، درست می شود.
 
 
هر آن چه که خداوند بزرگ مقدر می‌فرماید، هیچ بنده‌ای را توان تفسیر آن نیست و بر آن چه که حکمت متعالیه‌اش تعلق می‌گیرد، هیچ کس را جرأت تعبیر و تعدیل نمی‌باشد لذا بر آن چه که می‌دهد شاکریم و بر نداده‌هایش صبر می‌کنیم چه سخت است باور نبودنش و قبول ندیدنش 
با نهایت تاسف به اطلاع دوستان و آشنایان می رساند 
مراسم تشییع و تدفین حاج محمد حسین جعفری فردا جمعه 5/7/98 ساعت 9 صبح روستای اسفاد می باشد 
مرگ دارد قرآن می خواند
مرگ در دشت شقایق خفته
مرگ پ
من مثل شب های گذشته خواب خوشبختی ندیدم، متاسفم. کنار هم بودن یک رویا نبود، یک انتخاب بود از جانب شما، متاسفم که من نبودم. دو روز پیش وقتی هوا در حال تاریک شدن بود روباه مکار مزرعه آمد کنارم لب رودخونه نشست و گفت: انسان ها دو جوراند. ادمهای که بد اند و حیله خوب بودن بلدند و ادمهای که خوب اند و از خوب بودنشون ناراحت اند. گاهی می توان تاسف جوجه گنجشکی خورد که بعد از اولین پرواز، باد شدید امد و به صخره خورد. من بادِ بودم که مقصر شناخته شد! و شما صخره ا
متن قابل تامل و خواندنی از رحمت الله نبیل
فراموشی اخلاق اجتماعی از آن چه این ایام در صحنه تقابل سیاسی می گذرد ، قابل تاسف است .در سطح دولتی ،قصه جاسوسی و شنود شهروندان، کنترل شبکه های مجازی ، آزار اینترنتی ، پرونده سازی ، اختلال امنیت روانی ، تهدید مخالفان و این نوع اعتراف گیری ها و البته خیلی از مسایل که به لحاظ مسلکی و اخلاقی حتی گفتنشان درست نیست ، این در حقیقت مدیریت احساساتى سرقوماندانى اعلى و سلیقه طفلانه مدیریت اداره ست اگر نه سربازان
به نظرم معرفی کتاب حیفا به عنوان یه کتاب برای شناخت اسراییل و داعش به نسل نوجوون خیانت به اخلاق جامعه است. متن کتاب یک داستان هیجان انگیز و بی منطق و از بین برنده مرزهای اخلاقی، که با یکسری اطلاعات دست چندم و سوخته تبدیل به مستند اسراییل شناسی و داعش شده است. در عجبم از نهادهای فرهنگی و مذهبی که این کتاب رو اینقدر تبلیغ میکنند. و نقطه تاسف بار اینجاست که مخاطبین این کتاب نوجوون‌هایی هستند که در خانواده های مذهبی و پایبند به خیلی از مسائل، که
تمام زندگی ام را با کسانی گذرانده ام که تحمل دیدن برتری من نسبت به خود را نداشتند، شاید به ظاهر چیزی نمی‌گفتند و موافقت می‌کردند؛ اما رفتار آن‌ها بیانگر چیز دیگری بود. هربار که در کاری موفق شدم، شنیدم: این که چیزی نیست، من هم این کار را انجام داده ام حتی بهتر، فلانی هم... حتی حالا که رشته تحصیلی ام تخصصی است، باز هم از هر فرصتی برای کم و کوچک نشان دادن من و کارهایم، استفاده می‌کنند. بازی حافظه و این بازیگر کیست و... هیچوقت مرا جذب نمی‌کند چون ه
الان زیر بارون پاییز خیابون آزادی هندزفری به گوش، کلاه سویشرت گذاشته مسیر مترو تا ایستگاه اتوبوس پیاده روی،بوی نم خاک، خیسی چمن، گلهای بارون خورده، آدم هایی که با عجله فرار میکنن که خیس نشن و من احساس تاسف میکنم واسشون که چی رو از دست میدنچقد الان این لحظه خوبه کاش بشه این هوا و این حال رو تافت زد همینجوری بمونهبعدا نوشت:
خلاصه که خرمشهری بودم واسه خودم
کلی شهید دادیم تا آزاد بشم
اما دردترکشا تو تنم می‌مونه...
#در_مکتب_عاشورا
بازگویی یک واقعه که در آن حق به ظاهر دم تیغ سپرده شده است، مرد و زن نمی شناسد و گاه زنان و دختران در جمعی که مرد و زن و کودک و جوان و پیر حاضر اند چنان شرح ما وقع می دهند که همه انگشت به دهان می مانند و سر به زیر آنقدر از همراهی نکردن با حق تاسف می خورند که از شدت گریه صورت و ریش شان خیس می شود و انقلابی درون شان ایجاد می شود که به قیام توابین و مانند آن می انجامد.
 
#حضرت_زینب
#حضرت_سکینه
#کوفه
#خطبه
این سرنوشتی است که اغلب بر آن تأسف می‌خورند؛
من باید بگویم که از سرنوشت‌های دیگر تاسف‌‌ انگیزتر نیست...
#شوپنهاور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[عکس 640×640]
مشاهده مطلب در کانال
1.معمولا وقتشان را با ابراز تاسف به حال خود تلف نمی کنند.2.اختیار قدرت خود را از کف نمی دهند.3.از انعطاف پذیربودن خجالت نمی کشند.4.انرژی خود را روی مسائلی که خارج از کنترلشان باشد هدر نمی دهند.5.نیازی نمی بینند که همیشه موافق دیگران باشند.6.از خطرات پیش بینی شده نمی ترسند.7.به گذشته نمی چسبند.8.معمولا یک اشتباه را بارها و بارها تکرار نمی کنند.9.از موفقیت دیگران بیزار نیستند.10.با دیدن اولین شکست دست از تلاش نمی کشند.11.از تنها بودن نمی ترسند.12.حس نمی کن
بهش میگم تا حالا شده از دستم ناراحت بشی؟
میگه:همینکه هیچی نمیگی و میریزی تو خودت...همینکه به رومون نمیاری...این همه سکوت ناراحتم میکنه....ناراحتمون میکنه...!
دستمو محکم میفشاره و من فقط میتونم لبخند بزنم شاید به خاطر اینکه به اندازه سر سوزن در برابر همه اون کارایی که کردن، منم تونستم ناراحتشون کنم.... و شاید هم برای تاسف...به خاطر اینکه نمیتونم دوباره تغییر کنم...چون خیلی درد کشیدم تا که به این آدم تبدیل بشم...
انا لله و انا الیه راجعون
با نهایت تاسف و تاثر درگذشت نابهنگام جوان خوش اخلاق و دوست داشتنی آقای عباس عربی فرزند حاج پرویز را به اطلاع همشهریان عزیز می رسانیم . مرحوم عربی دو روز گذشته به علت بیماری ریه در بیمارستان شهید بهشتی کاشان بستری بود و نهایتا شب گذشته تسلیم مشیت الهی شد و  دارفانی را وداع گفت . روحش شاد و یادش گرامی باد .
مراسم تشییع پیکر مرحوم امروز عصر راس ساعت 5 رسمی در شهر خالدآباد برگزار می گردد .
دنیای قشنگ نو
نمی دانم چه بنویسم. سخن از این کتاب گفتن این روزها سخت است. یک روز وقتی که پستمن می خواندم چشمم به اسم این کتاب افتاد و این شعر شکسپیر در میان سطر های این کتاب سراسر دردکه یک شبه خواندمش ...
شکوت و جاه از آن رو به وحشت و نابودی گذارده بود،
که نفسش چون آنچه می نمود نبود،
(روح و جسم) نام های دوگانه ای از طبیعتی یگانه بودند
که نه هر دو خوانده می شدند، نه یکی!
عقل درخود فرو رفته پریشان
گسست های رو به رشد را به هم پیوسته می دید.
چیزی که برن
تو رفته ای و عده ای ناچیز می خندند جای تسلی دادنم یکریز می خندند
حالی برای گریه کردن نیست، این مردم حتی به اشک جانگدازم نیز می خندند
جای تاسف دارد اما هم وطن هایمحتی به سرمای تن پاییز می خندند
دلتنگی ام را شهر با این وسعتش افزوداینجا گروهی مصلحت آمیز می خندند
رستم زمین افتاد این تکرار تاریخ است این نابرادرها اسف انگیز می خندند
خوارزمشاهی‌ ها فقط در فکر تسلیم‌ اند با دشمن خونی ما چنگیز می خندند
قاسم سلیمانی! عزیز ملت ایرانتو رفته ای و عده ای
یک چیزهایی رو اگر انسان بدهد برود هدر برود دلش شاید بسوزد ولی تاسف نخواهد خورد؛ آن مال رفت که رفت باکی نیست، مثلا.. اما اگر معامله‌ای با خدا کردی و به زعم خودت خالصانه کاری را انجام دادی، چون با اعتقاد، چون با اخلاص چون از دلت برآمده انتظار داری هرطور شده جوابی بگیری، عکس‌العملی ببینی، حتی اگر بی‌خلل نبوده باشد که کار بشری بی‌خلل نیست و اغلب نقصی است ولی کمال کار تو به خاطر نیت پاک تو و نیت عاری از ریا و تظاهر توست.. بله، شاید کسی بگوید همین
احساس گناه :احساس مسئولیت برای رویداد های منفی که در زندگی شما یا سایرین اتفاق افتاده اند .اظهار تاسف برای کردار بد  واقعی یا واهی تان ، هم در گذشته و هم در حال .حس پشیمانی برای افکار ، احساسات یا نگرش هایی که در نظر شما یا دیگران منفی ، ناخوشایند یا غیر قابل قبول بوده یا هستید .اجباراً خود را لایق خوشحال بودن ، تسکین یافتن یا مورد کمک واقع شدن ندانیم .حس سردرگمی و اظهار ندامت  از آن که آن طور که باید عمل نکرده اید. حس پشیمانی و شرمساری برای نگفت
تو رفته ای و عده ای ناچیز می خندند جای تسلی دادنم یکریز می خندند
حالی برای گریه کردن نیست، این مردم حتی به اشک چشم هایم نیز می خندند
جای تاسف دارد اما هم وطن هایمحتی به سرمای تن پاییز می خندند
دلتنگی ام را شهر با این وسعتش افزوداینجا گروهی مصلحت آمیز می خندند
شَغاد‌ها شادند، این تکرار تاریخ است این نابرادرها اسف انگیز می خندند
خوارزمشاهی‌ ها فقط در فکر تسلیم‌ اند با دشمن خونی ما چنگیز می خندند
قاسم سلیمانی! عزیز ملت ایرانتو رفته ای و عده ای
سپیده ی صبح فردا که رویت شود دیگر هیچ خانم پیجر بدصدایی توی بلندگوهای این بیمارستان دوست نداشتنی من را به عنوان اینترن کشیک صدا نمیکند.دیگر هیچ مامای بی انصافی ساعت یک بعد از نیمه شب برای نوشتن مشاوره ی غیراورژانسی که در بهترین حالت ممکن فردا انجام خواهد شد من را از خواب بیدار نمیکند.دیگر هیچ مامایی با ژست یک فلوشیپ پریناتولوژی،NST را سمتم پرت نمیکند و من توی دلم برای هیچ کدامشان به تاسف سر تکان نمیدهم....دلم اما برای پرستارهای بخش مامایی و شو
سلام
سال نو رو شاد باش عرض میکنم خدمت همه عزیزان، امیدوارم امسال سالی خوب، همراه با سلامتی و خوشبختی برای همه باشه، البته متاسفانه با فاجعه ای که رخ داد کام همه مردم تلخ شد، که امیدوارم خداوند به بازماندگان صبر و درگذشتگان رو قرین رحمت کنه و با کمک خیرین بشه کمی جبران خسارت بشه چون از دولت که آبی گرم نخواهد شد، جز تاسف کاری از دست ما ساخته نیست البته با ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی که همه راههای غیر دولتی مطمئنی رو سراغ دارند میشه همراه و یاور
دزدی به روش ترمینالهای مسافربری در ایران بسیار به وفور وجود دارد.
اما این مطلب که از چه کسانی دزدی میشود واقعا جای تاسف و تعجب دارد.
متاسفانه دزدی در ایران به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. در ایران اگر دزد را مورد اهانت و ضرب و شتم قرار بدهی جای تو و دزد در محکمه عوض میشود.
اینجا ایران است .
صدای بی صدا
یک زائر
تمام.
ارائه دهنده انواع خدمات بیمه اتومبیلبیمه نامه بدنه اتومبیل طی 8قسط20درصد تخفیف صفر کیلومتر10درصد تخفیف پرداخت نقدی20درصد تخفیف ویژه خودروهای سواری متعلق به خانواده ها ی معظم شهدا ,جانبازان20درصد تخفیف هیوت علمی10درصد تخفیف ویژه خودروهای باکیفیتخوش حسابی در پرداخت =================ثالث اقساطیپرداخت حق بیمه در 8قسط (بدون سود وبهره )بازدید اولیه اتومبیل بیمه نامه در محل مورد نظر شما بصورت رایگان امکان انتقال به اتومبیل به اتومبیل دیگر در صورت فروش خو
سلام به روی ماهتون 
شبتون بخیر 
با یک روز تاخیر با کمال معذرت و تاسف در خدمتتون هستم 
راستی دیشب پارت جدید اماده نشد که اپش کنم و شرمنده اتون شدم 
از همتون بخاطر این یه روز صبرتون ممنونم
و پر چونگی نمیکنم این شما و این همه ادامه ی مطلب ..
 
ادامه مطلب
آداب معاشرت چیزی است که به راحتی ممکن است زیر پا گذاشته شود؛ بنابراین همه‌ی ما باید نسبت به رفتارهای‌مان هوشیار باشیم و تمام تلاش خود را بکنیم تا درست و طبق اصول با دیگران برخورد کنیم. نتیجه‌ی رعایت کردن آداب معاشرت را هم خود شما و هم اطرافیان‌تان حس خواهید کرد و به نفع همه خواهد بود. ضمنا کسی که در هر حال، آداب معاشرت را رعایت می‌کند کمتر پیش می‌آید که بعدا بابت رفتارش دچار تاسف و خجالت شود.
ما معمولا اشتباهات رفتاری دیگران را خیلی خوب می
به اندازه ی چند دقیقه، با من نشسته بود
از خودش گفت، از قصدِ آمدنش، از چرایِ رفتنش
ساده بود و صمیمی‌
لحنی داشت، به گوشِ احساسِ من، بی‌ انتها غریب
قهوه‌اش را خورد، دستم را فشرد و رفت
ماجرایِ عجیبی ‌ست بودنِ ما آدم ها
یک نفر برایت چند دقیقه وقت می‌‌گذارد و به اندازه ی خوردنِ یک قهوه، چشمانت را به دنیائی تازه باز می‌‌کند
برای یک نفر، عمری وقت می‌‌گذاری. همان کسی‌ که قادر است به اندازه ی خوردنِ یک قهوه، دنیایی را خراب کند
با تاسف نمی‌نویسم
ب
◀مانتوهای روباز که اخیرا حسابی در جامعه جا باز کرده اند،تیر خلاصی بی حجابی و بی حیایی بر پیکره حیا زده اند. واقعا جای سوال هست که هدف از پوشیدن اینگونه لباس ها چیست! آیا هدف خاصی را دنبال می کنند؟!،دشمن دیگر نیاز به جنگ نظامی ندارد وقتی ساده لوحان جامعه خود دشمن را شاد میکنند.یه فرقی باید بین پسر و دختر باشد،بعضی ها اونقدر وا داده هستند که دیگر این حرفها هم در گوش و مغزشان تاثیری ندارد.اگر زن بی حجابی که افتخار میکند مانتو روباز می پوشد،توانس
اونروز میگم تهران قبول نشم یه سال دیگه میخونم
بابام میگه نخیر میری سربازی میای یجا استخدام میشی بعد
میگم اولا که من درسمو میخونم
دوما خدمت بسیار مقدس سربازی بمونه برای بعد
سوما این همه درس نخوندم که کارمند این دولت بخوام بشم هر روز لنگ حقوقم باشم
میخونم و میرم و تمام
مامانم میگه چی هی میرم میرم راه انداختی؟!
تا من اجازه ندم هیچ جا نمیری
خندیدم
گفتم من میرم شما ها هم میتونید بیاید میتونید بمونید
ولی من تو مملکتی که حتی سر نون شبت باید نگران با
 احترام به عقاید دیگران کار نکوییست، اما در جامعهٔ ما گویا اکثر آدم‌ها این مسئله را فقط برای خودشان می‌پسندند؛ یعنی دوست دارند همه به عقیده و آیین آن‌ها احترام بگذارند اما وقتی نوبت خودشان می‌شود کمیت احترام‌گذاشتنشان حسابی می‌لنگد؛ روی می‌آورند به تمسخر و جنجال و...  واقعا مایهٔ تاسف است!
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شصی است-شخصی خدمت امام صادق علیه السلام بودند- اما علیه لسلام از جریانات  اخرزمان بیاناتی قریب به این مضمون  فرمودند ان فرد بشدت  ناراحت شد وگفت این دنیا چه ارزشی داردکه این همه انسانها از بین بروند – امام صادق علیه السلام فرمودند تاسف نخورانها کتب ما  کناردست انهااست اعتنائی  نمی کنندوهرچه به انها میگویند پشت گوش می اندازند ودرجهت حرام میرونند ودحالی که راه اه حلال برای انها میسر است مانننداین مطلب فرمودن
نهم دی در راه است ،روزی که رهبری معظم در وصف آن فرمود "نهم دی هم در تاریخ ماندگارشد" .
 نهم دی معیار انقلابی ماندن است ،چه بَسا کَسا! که در 22بهمن 57 انقلابی بودند در خط مقدم مبارزه با ظلم قرار داشتند اما زرق و برق دنیا آنها را فریفت و برای رسیدن به قدرت،  پیشینه ی انقلابی خود را به ثمن بخش فروختند و به قانون  و نهادهای قانونی تمکین نکردند و از مردم جدا شدند.
تمکین به قانون اساسی و حل مشکل در درون خانه ، اولین نشانه بلوغ فکری و شهروندی است ،کسانی که
بررسی نوع برخورد لندن و تهران با دو پرونده
دیپلمات فراموش شده

انگلیس برای نجات جاسوس خود از چنگال عدالت،همه ابزارهای متعارف و غیرمتعارف را به خدمت گرفته اما جای بسی تاسف است که
دیپلمات زندانی ما در اروپا گویا فراموش شده و حتی رسانه ها نیز به آن نمی
پردازند.نشانه این وضعیت نبود حتی یک عکس مناسب از وی است.در صورتی که
دستگاه دیپلماسی در برابر بازداشت و زندانی کردن دیپلماتی های ایرانی از
موضع اقتدار رفتار نکند این
حذف برخی مواد غذایی و جایگزین کردن برخی مواد غذایی دیگر در سفره غذایی مردم سبب گسترش بسیاری از بیماری ها شده است.
به‌دلیل برخی طرح‌های پیدا و پنهایی که طی این سال‌ها در حوزه سلامت و تغذیه مردم کشورمان به اجرا درآمده، با کمال تاسف باید گفت برخی از خوراکی‌ و روش‌هایی که به‌عنوان پایه سلامتی و کلید پیشگری محسوب می‌شوند از زندگی روزمره امروزی ما حذف شده‌اند!
در سالیانی نه چندان دور (پیش از دوره قاجار) و در زمانی که "طب ایرانی ـ اسلامی" هنوز د
متاسفانه برخلاف هرآنچه بر درختِ تخیلت رویانده بودی، زندگی ـت در هیچ ریشه دوانده است و بعدِ مرگ تنها شاید سوار بر بادی. چرخ زنان و بی هیچ صورتی در گردش و گذر توی ایامِ زمان، متفاوت احوال و در حال نظاره ای، لیک در یک شباهتِ بی ثمر شاید تنها تصویرِ محو و نامعلومی از یک خاطره ای. قربانیِ ادراک در جهنم شخصیِ خویش خواهی ماند و همه چیز را تب دار و غلیظ بخاطر می آوری. تاسف می خوری، می خندی و گریه می کنی. و هیچ راهی نیست برای برگرداندنِ قلب هایی ک بدان تع
متاسفانه برخلاف هرآنچه بر درختِ تخیلت رویانده بودی، زندگی ـت در هیچ ریشه دوانده است و بعدِ مرگ تنها شاید سوار بر بادی. چرخ زنان و بی هیچ صورتی در گردش و گذر توی ایامِ زمان، متفاوت احوال و در حال نظاره ای، لیک در یک شباهتِ بی ثمر شاید تنها تصویرِ محو و نامعلومی از یک خاطره ای. قربانیِ ادراک در جهنم شخصیِ خویش خواهی ماند و همه چیز را تب دار و غلیظ بخاطر می آوری. تاسف می خوری، می خندی و گریه می کنی. و هیچ راهی نیست برای برگرداندنِ قلب هایی ک بدان تع
سلااام چطورید دوستان؟ 
من که در وضع تاسف باری به سر می‌برم -_- ساعت خوابم کاملا بهم ریخته و شبا بیدارم و روزا خوابم :| البته امروز سعی کردم کمتر بخوابم که امشب زود خوابم بگیره .
تعطیلات به مسخره ترین شکل ممکن میگذره ، زبان نخوندم هیچ کار مفیدی انجام ندادم عملا ! همه ی اکانتای توییترم رو دی اکتیو کردم و برنامشو پاک کردم از بس که حرص میخوردم سر پستا . برنامه ی vent رو دوباره نصب کردم. کاش زودتر بگذره فقط که من برم دانشگاه حداقل به هوای اون از خونه بیر
درود بر رهپویان حقیقت
چندی پیش با سوالات متعددی از طرف عده ای از دانش آموزان مواجه شدم. البته معمولا از تکامل شروع می شود. 
این شرایط برای من هم جالب بود و هم تاسف برانگیز. 
جالب از این جهت که بسیاری از ایشان تشنه معرفت و حقیقت هستند. لذا بر ماست که با توضیحات علمی و منطقی راه درست را به ایشان نشان دهیم. 
در غیر اینصورت چه بسا سکوت بهترین پاسخ است.
و بسیار متاثر شدم بابت راهی که عده ای از ایشان با آدرسی غلط رفته اند. 
هر چند اندک. ولی آن را یگانه ر
گاهی وقتها که احساس اندوه می کردم، به این علت بود که خود را غیر از آنچه بودم می پنداشتم و سپس برای بدبختی و دردمندی آن اشخاص احساس تاسف می کردم. به طور مثال، خود را مدرس دانشگاهی می پنداشتم که به مقام استادی نرسیده و کسی حاضر نیست به سخنرانی های او گوش بدهد؛ یا کسی که فلان نافرهیخته درباره اش بدگویی می کند، یا فلان شایعه پراکن درباره اش دروغ و شایعه می سازد؛ یا عاشقی که شیفته دختری است که به او توجه نمی کند؛ یا بیماری که به واسطه بیماری خانه نش
کتاب سنگی بر گوری ، نوشتهٔ جلال آل احمد
 
ما سنگ هارا با خودمان واکنده ایم و تن به قضا داده ایم و سرمان را به کارمان گرم کرده ایم.
 
کدام ایده آل است که ارزش یک تن آدمی را داشته باشد تا بتوانی خودت را فدایش کنی.
 
 
جلال آل احمد اومده با طنز خیلی چیزا گفته. خب این کتاب درمورد بچه دار شدن جلال و سیمین هست. ولی خیلی جدیه. به قول استادم کسایی که طنازن جدیترین آدم هان. ییه همچین چیزایی. ولی کتاب قبلی که دست یکی از بچه ها بود اون سانسور داشت. ولی این یکی م
44-  و من کلام له (علیه السلام)
> لما هرب مصقلة بن هبیرة الشیبانی إلی معاویة ، و کان قد ابتاع سبی بنی ناجیة من عامل أمیر المؤمنین علیه السلام و أعتقهم، فلما طالبه بالمال خاس به و هرب إلی الشام <
قَبَّحَ اللَّهُ مَصْقَلَةَ فَعَلَ فِعْلَ السَّادَةِ وَ فَرَّ فِرَارَ الْعَبِیدِ فَمَا أَنْطَقَ مَادِحَهُ حَتَّی أَسْکَتَهُ وَ لَا صَدَّقَ وَاصِفَهُ حَتَّی بَکَّتَهُ وَ لَوْ أَقَامَ لَأَخَذْنَا مَیْسُورَهُ وَ انْتَظَرْنَا بِمَالِهِ وُفُورَه
متنفرم از تبلیغات تلویزیونی! همیشه فکر می کردم و می کنم که هر محصولی که پاش به تلویزیون - چه داخلی و چه خارجی - باز بشه، یعنی نتونسته توی جامعه و بین عموم مردم اثر خوبی بذاره و دست اندر کارانش مجبور شدن تا هزینه های هنگفت کنند تا توی تلویزیون، چند صباحی اسمشون برده شه. مخصوصن که توی تمام تبلیغات، خانواده های مرفه با ظاهر و خنده ی مصنوعی، صد و هشتاد درجه متفاوت از حقیقت جامعه، از اون محصول استفاده می کنند و در آخر، همه چیز فقط توی همون قاب جادوی
روز ها و این بلند شب ها، همچون موج های زوال بر ساحل وجودم در یک جزر و مد دائمی در حال محو کردن هرآنچه هستند ک از خود به یاد دارم. سرنوشت یک وجودِ دلبسته ی از دست داده، جز این چ می تواند باشد؟ مگر غبار را برای چه آفریده اند. تکرار و روزمرگی، دارو های تلخ و فراموشی آوری هستند اما، برای چنین درمان هایی دگر بیش از حد گذشته است کار از کار. در تاریکی و سکوت، محکوم به زوال و نا امیدی. تنها ماندن، آنچنان ک دانته ورودی جهنم را توصیف می کرد. جایی بی هیچ آتشی،
یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت. او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت: من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند. اما
متاسفانه فقط یک جمله بلدند که بگویند:(( ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟ )) این موضوع برای من واقعا دردسر شده و آبروی
من را به خطر انداخته است. از شما کمک می خواهم. من را راهنمایی کنید که چگونه آنها را اصلاح کنم؟
کشیش که از حرف های خانم خیلی جا خورده بود گفت: این واقعا جای تاسف دارد که طوطی های شما فقط چنین عبارتی را
هو الحبیبشما در حال زندگی روزمره تان هستید،وسطش
نگاهی به مجازی میاندازید و خبر دسته اولی میبینید که کسی را وسط خیابان
به ضرب دو گلوله در سرش کشتند.خبر را از کانال های مختلف پی میگیرید و
تاسف میخورید،شاید هم واقعا تاسف بخورید،کامنت های مردم را زیر خبر
میخوانید، از همان مجازی میفهمید قاتل با چند کا فالوور در صفحه اش اعتراف
کرده به کارش، و کامنتهای مردم زیر پست قاتل به شما نشان میدهد ما میان ده
ها قاتل بالقوه زندگی میکنیم،چند روزی افسوس م
من هر وقت در مورد گروه‌هایی که مشی مبارزهٔ مسلحانه و ترور افراد رو داشتن، می‌خوندم، تلویحا سرم رو با تاسف تکون می‌دادم به نشانهٔ «نچ‌نچ» که یعنی «این چه کاریه آخه؟» «که چی بشه؟» «این راهشه واقعا؟»منتها الان می‌بینم کاملا درکشون می‌کنم. نه تنها این گروه‌ها رو، بلکه فاشیست‌ها رو هم الان راحت‌تر می‌تونم درک کنم.
ممنون آقای روحانی! شما قدرت فهم ما رو از مسائل تاریخی، واقعا بالا بردید.
ضمن این که البته شرایطی ایجاد کردید که ما می‌تونیم به
قابل توجه خواهران و برادران عزیز و متدین : 
بی توجهی مسئولین فرهنگی باعث گسترش تاسف بار بی حجابی و بی حیایی بعضی از زنان و دختران معلوم الحال در شهری که دارالمومنین و دارای بیش از ۱۸۰ شهید است ، گردیده و لازم است مردم متدین و انقلابی حرکتی خودجوش رابرای امربه معروف و نهی ازمنکر بوجود آورند .
لذا روز ۵ شنبه ساعت ۹ صبح همه با هم برای شرکت در اجتماع عظیم و راهپیمایی عفاف و حجاب در میدان انقلاب شهر دولت آباد  تجمع می نماییم .
پویش مردمی عفاف و حجاب
متاسفانه برخلاف هرآنچه بر درختِ تخیلت رویانده بودی، زندگی ـت در هیچ ریشه دوانده است و بعدِ مرگ تنها شاید سوار بر بادی. چرخ زنان و بی هیچ صورتی در گردش و گذر توی ایامِ زمان، متفاوت احوال و در حال نظاره ای، لیک در یک شباهتِ بی ثمر شاید تنها تصویرِ محو و نامعلومی از یک خاطره ای. قربانیِ ادراک در جهنم شخصیِ خویش خواهی ماند و همه چیز را تب دار و غلیظ بخاطر می آوری. تاسف می خوری، می خندی و گریه می کنی. و هیچ راهی نیست برای برگرداندنِ قلب هایی ک بدان تع
وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا یُعْجِزُونَ
آنها که راه کفر پیش گرفتند، گمان نکنند (با این اعمال،) پیش برده‌اند (و از قلمرو کیفر ما، بیرون رفته‌اند)! آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد!
سلام، وقتتون بخیر... نماز و روزه هاتون قبول حق تعالی
داستان های قرآن راست و مثل ها و پند و اندرزها همه بجاست و هنچنین بعضی ایات از درون نفس آدمها خبر میده از نیاتشون گرفته تا از کارهایی ک کردند
همهء آیه های قرآن خاص و بجاس اینجا از
بنده از آن دست دانش آموزان سحرخیزی هستم که مخصوصا در ماه دی:) صبح۴:۵۰ از خواب می پرم و هجوم می برم برای مرور(مدیونین فک کنین چیز دیگه ای باشه:) و به همین منوال ادامه می دهم تا زمانیکه ۱۵مین به شروع امتحان بماند. در این لحظه متحول شده از جا میپرم و هجوم می برم برای پوشیدن فرم مدرسه و گلاب به روتون، روم به دیوار برای تخلیه:| بدین ترتیب هنگامیکه ۷مین به شروع امتحان مانده این شخص تازه خانه را به مقصد مدرسه ای که در بهترین شرایط ۱۵مین فاصله دارد! ترک می
بنده از آن دست دانش آموزان سحرخیزی هستم که مخصوصا در ماه دی:) صبح۴:۵۰ از خواب می پرم و هجوم می برم برای مرور(مدیونین فک کنین چیز دیگه ای باشه:) و به همین منوال ادامه می دهم تا زمانیکه ۱۵مین به شروع امتحان بماند. در این لحظه متحول شده از جا میپرم و هجوم می برم برای پوشیدن فرم مدرسه و گلاب به روتون، روم به دیوار برای تخلیه:| بدین ترتیب هنگامیکه ۷مین به شروع امتحان مانده این شخص تازه خانه را به مقصد مدرسه ای که در بهترین شرایط ۱۵مین فاصله دارد! ترک می
بخش‌های از داستان:با پشت دست چشمامو مالیدم که با اخم مامان رو به رو شدم!با خنده سر به نشونه چیه تکون دادم..دست به کمر زد..مامان-مگه صد دفعه نگفتم با دستات چشماتو نمال؟نگفتم؟!خندیدم و برفی رو که یه عروسک خرگوشی سفید بود رو محکم تر بغل کردم..سری از نشونه تاسف تکون داد..مامان-برو دستو صورتتون بشور!..بیا صبحونه بخوریم..-چشم!دویدم سمت دستشویی برفی رو دم در گذاشتم و وارد شدم..شیر آب رو باز کردم و یه مشت آب سرد به صورتم زدم..-آخیییش!سرمو بالا اوردم..خودمو
دنیای مجازی همون جور که از اسمش معلومه دنیای مجازی من و خیلی از آدم های دیگه تلقی میشه . اینجا برداشت های کوتاهی از ذهن افسار گریخته نوشته می شه که و یه قسمت کوتاه از زندگی اون فرد هستش که دوست داره اونورو به اشتراک بزاره . گاهی وقتا خوشی هامون رو به اشتراک میزارم که بگم مثلا ما خوشیم  :))  . گاهی وقتی ها از کلافگی ها از رسیمان های در هم تاخته می نویسیم . این ها تنها بخشی از زندگی رومزه هست که اشتراک پیدا میکنه زندگی روزمره فراتر از این حرف هاست . ل
همون‌طور که این‌روزها از هذیانات پی‌درپی من پیداست، اوضاع روحی خوبی ندارم. تاسف‌بار این هست که اغلب ساعات روز رو بیرون از خونه و مشغول پنهان‌سازی هستم. از مشاوره‌های بیهوده‌ی پارسال این دستم اومده که اگر احساسات سرکوب بشن عوارض خودشون رو نشون خواهند داد. اما چاره‌ای دارم آیا؟ از صبح باید سر کار باشم و این گروه پژوهشی رو هم با زور به مشغله‌هام اضافه کردم. نمی‌تونم تمام مدت افسرده و لال باشم. نتیجتا این که وقتی می‌رسم خونه خاموش و بی‌ص
آیا فکر میکنید که آدم بده ی داستان بودن کار راحتی است ؟ نه جانم اگر تصورتان این است که(مثل فیلم ها) ادم بدها همیشه ثروتمندند و همیشه پاروی پاانداخته اند و کسی برایشان آب پرتقال می اورد باید بگویم که سخت در اشتباهید 
ما آدم بدها برای بد بودنمان باید جان بکنیم سرزنش های اطرافیان و نگاه تاسف بارشان را به جان بخریم و در هول و ولا باشیم تا " شاید " شما متوجه شوید که خوبی چقدر ارزشمند است ما به بد بودن محکومیم تا خوب بودن شما معنا و مفهوم پیدا کند 
تاز
در مورد فواید صحبت کردن با خود بیشتر بدانیم:زمانی که فردی با خودش با صدای بلند حرف می‌زد اطرافیان با تاسف درباره سلامت روان وی قضاوت می‌کنند، اما این کار نشان دهنده جنبه‌های منحصربه فرد و هیجان انگیزی از فرد است۱- آنها بهتر از دیگران می‌توانند احساسات خود را کنترل کنند.۲- سازماندهی افکار مثبت و منفی دراین افراد به خوبی انجام می‌شود.۳- همچنین آنها قابلیت برنامه ریزی دقیق تری برای کارهای خود دارند. ۴- حافظه این افراد قوی است و در روابط اجتم
 
 
 اگر امکان اصلاح گذشته بود، احتمالا خیلی چیزها را پاک میکردم.. شل گرفتم، از همان ابتدا به تصوّرمان چیزهایی را القا کردند که نتیجه‌اش شل گرفتن زندگی شد.. نمیخواهم تقصیر را گردن دیگران بیندازم ولی حقیقت این است که به من و امثال من نگفتند زندگی بی‌اندازه بیرحم است، اینجا سرای خاک و خون است نه بستان گل و بلبل با چند فروند خار!! کاش جدّی‌تر بودم، خودخواه‌تر بودم و ... یقیناً خیلی چیزها هست که در گذشته نباید اتّفاق می‌افتاد و البتّه همه چیز هم
هر انسان عاقلی با کمی تحقیق و تامل در این همه بدبختی مملکت به راحتی به یک موضوع می رسد آن هم نبودن هر فرد در پست های مربوط به خودش یا غرور و تکبر و خود بزرگ‌بینی مسئولان و کاری به شور و شعور و مشورت بااهل علم نداشتن .نمونه کوچک و بارز آن که همیشه در صدا و سیمای میلی نمود داره همین آقایی که به دلیل ژن خوب داشتن از نوجوانی مدیریت رو تمرین کرده ،که با غرور تکبر و از سر لجبازی تیشه جهالت به ریشه درخت ۲۰ ساله برنامه پربیننده تلویزیون زد و خلاص....
 واق
دیگه خیلی مطمئن نیستم امشب بتونم کتابمو تموم کنم یا نه. صبح بیدار شدم یه ذره خوندم خوابیدم دوباره بیدار شدم خوندم قبل نهار خوابیدم. و الان دیگه یه دو ساعتی هست پش میزم دارم میخونم. هدفم اصلا زود تموم کردنو فقط خوندنش نیست فقط چون کم کاری کرده بودمو طولش داده بودم خواستم جبران کنم زود تمومش کنم به هرحال امشبم تموم نشه بشینم پاش فردا حتما تموم شده اما من انرژیمو میذارم برای امشب. 
میخواستم عکاسی برم ولی هوا معلوم نیست چشه مثل من شده. یه دقیقه آف
آموزش و پرورش، والدین، مدیر مسئولیت پذیر، معلمین مخلص و توانمند و زحمات طاقت فرسای شخص دانش آموز است که رتبه های برتر کنکور را می سازد.
اما به ناگاه دم کنکور،با آماده شدن سفره و هنگام برداشت محصول اولیه که می شود، سرو کله مدعیان کاسبکار اعجاز پیدا می شود....
و چه غم انگیز است که در اینجا نیز شرافت و رسالت رسانه ملی خرج کاسبی ویران کنندگان باقی مانده ارزش، اعتبار و جایگاه نظام آموزشی رسمی کشور می شود.
بماند که قرار ما ساختن انسانها در تمامی ابع
▪️انا لله و انا الیه راجعون▪️
⚫️با نهایت تاسف و تاثر، رحلت جانسوز خادم المهدی، حجت الاسلام والمسلمین رضاعلی عزیزی دبیر فقید بنیادبین المللی غدیردراستان خراسان رضوی و معاون سابق آستان قدس رضوی را به خانواده محترم ایشان و جامعه روحانیت و همکارن مجموعه بنیاد بین المللی غدیر تسلیت و تعزیت عرض می کنیم و برای آن مرحوم علو درجات خواهانیم.
غفر الله له،عاش سعیدا و مات سعیدا
محمد علی فتحی
دبیر نمایندگی بنیاد غدیر استان البرز
  
مجازات انتقال مال غیر موضوع تحت بررسی امروز مشاوره حقوقی می باشد. برای کسب اطلات بیشتر راجع به این موضوع در ادامه با مشاوره حقوقی همراه باشید تا هر آنچه پیرامون مجازات انتقال مال غیر می خواهید بدانید دستگیرتان شود. 
مقدمه ای بر موضوع مجازات انتقال مال غیر 
طبق مبانی قانونی حق مالکیت برای مالک این امتیاز را فراهم می‌کند که از ملک خود استفاده نماید. بنابراین مالکیت امری انحصاری بوده و تعلق حق مالکیت به یک نفر به این معنی است که دست دیگران
سلام 
اگه فکر کنید خودتونو میشناسید! چقد دیگری را میشناسید؟ دیگری می تونه والدینتون باشه، همسرتون یا فرزندتان.فیلم جستجو (Searching 2018) به کارگردانی آنیش چاگانتی از دیدی کاملا متفاوت ما را با فضای مجازی آشنا تر می کند. پیشنهاد من دیدن این فیلم با خانواده است.
دانلود با کیفیت BluRay 720p ریلیز MkvCage
دانلود زیرنویس
--------------------------------------------------
به نظر من آموزش در ایران از شکل تاسف بار هم گذشته! اما منظور من فقط آموزش تحصیل نیست بلکه جنسی!  در حالی که والدین
حسن #نوریان وارد گود #انتخابات می شود!حسن نوریان از مدیران دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه و کاندیدای دهمین دوره انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه نطنز و قمصر  که در واپسین روز تبلیغات از ادامه رقابت انصراف داد ، امروز در مورد احتمال ثبت نام در انتخابات سالجاری گفت: خوشبختانه منطقه ما مملوّ از نیروهای شایسته و توانمند برای ایفای نقش وکالت مردم در مجلس شورای اسلامی است و از این جهت هیچ جای نگرانی برای همشهریان عزیز وجود ندارد . وی گفت : تاکنو
این چند روز که مصیبت سیل نیمی از کشور را در برگرفته و جان و مال هزاران ایرانی را گرفت تمام اخبارهای داخلی و خارجی رو دنبال کردیم درهیچ خبر خارجی حتی یک فلسطینی و یا یک سوری برای جان باختگانمان ابراز تاسف و همدردی نکردند. حسن نصرالله بیانیه ای صادر نکرد بشار اسد با هواپیمای اختصاصی و بدون هماهنگی با رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مان برای ابراز همدردی وارد ایران نشد. سخنگوی حوثی های یمن حتی نمیداند چه بر سر مردم ایران آمده! عراقی های همسایه و بر
این چند روز که مصیبت سیل نیمی از کشور را در برگرفته و جان و مال هزاران ایرانی را گرفت تمام اخبارهای داخلی و خارجی رو دنبال کردیم درهیچ خبر خارجی حتی یک فلسطینی و یا یک سوری برای جان باختگانمان ابراز تاسف و همدردی نکردند. حسن نصرالله بیانیه ای صادر نکرد بشار اسد با هواپیمای اختصاصی و بدون هماهنگی با رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مان برای ابراز همدردی وارد ایران نشد. سخنگوی هوثی های یمن حتی نمیداند چه بر سر مردم ایران آمده! عراقی های همسایه و بر
و مثال آن چنان باشد که شخصی در خواب می بیند که به شهری غریب افتاد و در آن جا هیچ آشنایی ندارد، نه کس او را می شناسد و نه او کس را. سرگردان می گردد. این مرد پشیمان می شود و غصه و حسرت می خورد که من چرا به این شهر آمدم که آشنایی و دوستی ندارم. و دست بر دست می زند و لب می خاید. چون بیدار شود نه شهر بیند و نه مردم. معلومش گردد آن غصه و تاسف و حسرت خوردن بی فایده بود. پشیمان گردد از آن حالت و آن را ضایع داند. باز باری دیگر چون در خواب رود خویشتن را اتفاقا در چ

برای ساختن فرزندان، باید نخست خویشتن را بسازی. در غیر این صورت، فرزندان را برای نیازهای حیوانی، فرار از تنهایی یا پر کردن چاله‌های وجودت پدید آورده‌ای. وظیفه ی تو به عنوان والد، تنها ساختنِ خودی دیگر نیست، بلکه چیزی برتر است، چیزی همانند آفریدنِ یک آفریننده.   
وقتی نیچه گریست
اروین یالوم 
+چقدر ابن متن به واقعیت نزدیکه .
ما فرزند می آوریم تا ا. تنهایی و حس پوچی و بیهودگی فرار کنیم .
و به جای تربیت و پرورش او تنها سعی میکنیم چاله های وجودی

برای ساختن فرزندان، باید نخست خویشتن را بسازی. در غیر این صورت، فرزندان را برای نیازهای حیوانی، فرار از تنهایی یا پر کردن چاله‌های وجودت پدید آورده‌ای. وظیفه ی تو به عنوان والد، تنها ساختنِ خودی دیگر نیست، بلکه چیزی برتر است، چیزی همانند آفریدنِ یک آفریننده.   
وقتی نیچه گریست
اروین یالوم 
+چقدر ابن متن به واقعیت نزدیکه .
ما فرزند می آوریم تا ا. تنهایی و حس پوچی و بیهودگی فرار کنیم .
و به جای تربیت و پرورش او تنها سعی میکنیم چاله های وجودی
خب خیلی زوده بخوام بگم خسته شدم چون تازه اول راه هستم و خب خسته ام نشدم اما میخواستم بگم چیزی که بهم شوق میده و انگیزه اینه که به این فکر میکنم که اگه هر روز کارامو انجام بدم و جلو ببرمشون آخر روز ،آخر هفته ، آخر ماه و آخر سال چه نتیجه ای میگیرم. فکر کن روزهات حکم قطره های آب رو داشته باشن که تو با کارکردنت اینارو کنار هم میذاری و اخر سال با یه دریا روبرو میشی. تو دیگه آدم سال پیشت نیستی درسته شاید وقتی آدم فکر میکنه میگه اوووه کو تا اون موقع ولی ه
همچنان در درس پس دادن هایم یک نت و در حالت وخیم تر، یک میزان شامل چند نت را جا میگذارم و بعد از اتمام قطعه متوجه میشوم که سودی ندارد و چقدر آن لحظه به این حافظه ی داغانم تاسف میخورم‌. میدانم تمرین بسیار و پی در پی این مشکل را رفع میکند ولی متاسفانه با شروع مدارس و ماموریتهای پی در پی مهربان همسر و مسئولیت خانه و بچه ها وقتی که ناب باشد و حال خوب هم در پی اش، کم برایم پیش آمده است. با این حال آهسته و نرم نرمک قدم برمیدارم باشد که رستگار شوم
شمارش م
سلاااام ! دیدید چه زود دی تموم شد؟ ( البته حقیقتش اینه خیلی هم دیر و بد گذشت، ولی خب؛ گذشت. ) 
حالا وقت محاسبه کارنامه اعماله D: و هدف گذاری برای ماه جدید، بهمن.
خب اگه یادتون باشه توی این پست برای دی هدف‌گذاری کرده بودم. و با کمال تاسف باید بگم که اینجانب نتونستم تمام و کمال به هدف برسم؛ لذا، متوجه تنبیه می‌گردم و در ماه جاری حق ندارم هیچ فیلم یا سریالی (حتی از تلویزیون) ببینم. 
با اینحال از خودم و عملکردم توی این ماه راضی بودم، مخصوصاً وجود مولو
هفتمین جشنواره بین‌المللی «هنر برای صلح» با اهدای نشان عالی «هنر برای صلح» به سه هنرمند پیشکسوت و تاثیرگذار در عرصه هنر به کار خود پایان داد.
به گزارش روابط عمومی جشنواره «هنر برای صلح»، مراسم پایانی هفتمین این جشنواره و اهدای نشان عالی «هنر برای صلح» در گالری باروک برگزار شد.
 در این مراسم هنرمندانی چون حسین و سعید محجوبی، عباس مشهدی زاده، محمد فرنود، کامبیز درمبخش، تاها بهبهانی، امیر اسفندیاری، مونا زندی، اسماعیل میهن دوست حضور دا
دیروز که شیرینی به دست رفتم دانشکده پزشکی، حس می‌کردم دارم رو ابرا راه میرم. وقتی از اتاق دانشجوها مُهر پیدا کردم، تو آزمایشگاه سجاده پهن کردم و نماز شکر خوندم، انگار داشتم خواب می‌دیدم. وقتی از دکتر ع. با لحن شیطنت‌آمیزی پرسیدم "حالا از کی بیایم سر کلاس؟" جمله‌ای رو تکرار کردم که قبل از این هزار بار تو ذهنم تکرار شده بود. بهش گفتم کمکم کردین به آرزوم برسم، خدا بهتون خیر و طول عمر با عزت بده. همه خوشحال شدن از اینکه دانشجوشون شدم. همه یعنی دک
١. بابا گفت اگه کنکور قبول نشدی، برو خواننده شو. :|
در خلوت، هم نوا با همایون و سیاوش، داشتم «چرا رفتی؟» رو می‌خوندم که شنید. این تنها آهنگی هست که میتونم باهاش خوب بخونم، با وجود این صدای جیغِ بد. :)
٢. با اعتماد به نفسِ کامل، آزمونِ جامع سنجشِ پایه رو ثبت نام کردم در حالی که حجم مطالب خونده شده ام بسیار تاسف باره. تصمیمی که الان گرفتم اینه که کارنامه ام رو اینجا به نمایش بذارم. هدفم از نوشتن جمله پیش اینه که حداقل از شما خجالت بکشم و با سرعت بیش
خاطرات عزت شاهی نویسنده: محسن کاظمی انتشارات: سوره مهر
خاطرات عزت شاهی : کتابی برای به تصویر کشیدن تلخی و شیرینی های یک نسل…
 
خاطرات عزت شاهینویسنده: محسن کاظمیانتشارات: سوره مهر
معرفی:
جوان امروز نمی داند که جوان دیروز چه کرده استمردان امروز از رنج و تلاش مردان دیروز چیزی نمی دانندو چقدر تاسف بار است اگر ندانیم انقلاب ما و افتخار ما چه بوده است؟این کتاب با جذابیت، تلخی ها و شیرینی های یک نسل را به تصویر می کشد.
 
 
بریده کتاب:
رهبران قوم(مجا
 
هروقت تصمیم می‌گیرم تا بیام و این‌جا بنویسم، تلاش می‌کنم درس و هرچیزی رو که مربوط به این موجود بی‌خاصیت اما در عین حال مهمه رو فاکتور بگیرم؛ اما مگه شدنیه؟ من هر روز درجواب «چه‌خبرها؟» باید بگم:«هیچی؛ درگیر درسم» و این نفرت‌انگیزترین جمله‌ی زندگی منه.  
 
امروز بدنم سرد و بی‌حسه. روحم هم. یه‌جور تلفیق بی‌خیالی و استرس. مدت‌هاست اخبار سیاسی و اجتماعی رو دنبال نمی‌کنم. مگر در حد چهارتا استوری و پست اینستاگرام! از دیدن خلع‌لباس آقامی
شوق دانستن از تردید زاده می شود؛ نه از ندانستن.
نمیدانم جمله فوق را کجا و از چه کسی خوانده ام. اما اگر مغز انسان پرینتر داشت شک ندارم صدها صفحه کاغذ از سوالات و موضوعات نیمه کاره از مغز من خارج می شد. انگار داخل ذهنم انفجار نظرات رخ داده در صورتی که توقع دارم این انفجار یک انفجار عظیم اطلاعات باشه. اما به شکل تاسف برانگیزی این طور نیست. انگار افکارم بین دو سر طیف لذت و روان خوش مانده اند. یعنی مانند اینکه من سی هزار تومان پول دارم، با این پول میت
قلم سنگینی می‌کند. کاغذ تاب نمی‌آورد. نکند دوباره می‌خواهم از تو بنویسم که اینگونه به نفس نفس زدن افتاده‌ام. شاید... . این روالِ همیشگیِ کار است. آخر از هرچه که قلم بگوید پا به فرار می‌گذارم و در اتاقِ بارانی‌ام درکنار عکس تو آرام می‌گیرم. و نوشتن را در کنار تو آغاز می‌کنم. تو پیوسته در جریانی، و من - با این‌همه نفس تنگی- پا به پای تو می‌دوَم و تعریفِ درستِ سکون را به جهانیان ارائه می‌دهم.
می‌خواهم برای تو بنویسم؛ همانگونه که دریا برای ماه.
به نام خدای شنهای طبس



مگر شهدا نرفته بودند برای وطن مان ؟
مگر شهدا خرج وجود ما نشده اند؟
مگر شهدا نرفتن اعتقاد و آزادی مان بماند؟
پس چرا لقبی که خداوند به آنها داده را از تابلو خیابان هایمان برداشتیم ؟

میدانیم که جریان نفوذی و خائن در لابه لای کشور نفوذ کرده و تقریبا همه پست ها را اشغال کرده است...
خوب آیا این دلیل میشود جریان مدعی حزب اللهی و حق ، سکوت کند و دست روی دست بگذارد؟
اصلا چرا از نام شهید مترسند تا این حد که این اقدام را در ملع عام و
 دوشنبه ی محنت 
دو روز روزه داری متصل با یک استکان آب 
سرگشته در خیابان و بیابان 
به زور پیدا شدن هلال ماه 
زنده شدن خاطرات سخت فطر گذشته در فطری رنجبارتر
تعطیلات همواره بدشگون خرداد
بختک افتادن به زندگی
بی خبری و رها شدگی ِ ناگهان
چشم انتظاری هولناک
باز رفتن شان به سواحل شمالی نقشه
ماندن در سیاهچال شمال شرقی نقشه
پیدا شدن مزاحم یا مزاحمان تلفنی 
بیماری ... تهوع ... تهوع ... لکه های خون 
اضطراب
حالتی متوسع تر از مرگ
در رفتگی انگشت اشاره ی دست چپ
زمان برگزاری آزمون زبان انگلیسی وزارت علوم ( msrt ) خرداد 1398 به دلیل تغییر زمان کنکور ارشد 98 و همزمانی با آن تغییر یافت . به نقل از سایت مشاوره آزمون های زبان هیوا ، متن اطلاعیه سامانه آزمون زبان MSRT به شرح زیر است ، ضمن ابراز تاسف و همدردی با هموطنان عزیزی که در اثر جاری شده سیل اخیر در بخش هایی از شهرها و استان های کشور دچار آسیب شده اند بدین وسیله به اطلاع داوطلبان می رساند به علت تغییر تاریخ آزمون سراسری کارشناسی ارشد به تاریخ های 23 و 24 خرداد آز
مزایای فعالیت در فیس بوک

بازاریابی با شبکه اجتماعی فیسبوک
استفاده از شبکه های اجتماعی برای بهبود کسب و کار میتواند یک روش هوشمندانه باشد که باعث بهبود چشمگیر جایگاه مخاطبان و مشتریان شما میگردد اما لازمه این حرکت داشتن دانش حرفه ای در این زمینه است که در غیر اینصورت میتواند برای شما بسیار چالش‌آفرین باشد. از نظر بزرگان بازاریابی در سطح اینترنت و بازاریابی شبکه‌ های اجتماعی قدم بزرگی است که جوی قدرتمند در سطح اینترنت برای مخاطبین شما ای
امپاتی حس همدردی و نوع دوستی می باشد ،حسی که انسانها فقط خود را نمی بینند و فقط به فکر امیال و خواسته های خودشان نیستند .انسانها در هر شرایطی که هستند همنوعان خود را درک می کنند و خود را بجای دیگران و در شرایط خاص آنها قرار می دهند.
با تاسف باید بگویم که با گذشت زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی ؛ این حس را فراموش کرده اند و فقط دنیای پیرامون خود را در هاله ای از حبابهایی که برای خود و نزدیکان خود بوجود آورده اند ، می بینند.انسانها برای رسیدن به امیال

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها