نتایج جستجو برای عبارت :

تو این دو روزه کلی بابا لایک کردیم :/

امروز مراسم چهلم بابا جان بود
خب روز عید هم بود و بخاطر فضیلتی که داره ،روزه گرفتم
فک میکردم خیلی ها روزه باشن و برا همین به خواهرم گفتم روزه م
ولی بعد دیدم هیچکس جز من روزه نیست
موقع ناهار میخواستم نرم ولی هی گفتن بیا
به مامانم گفتم روزه م،گفت خب نیا اگه روزه ای
اما زن عموها به خیال این که روزه م رو می‌شکنم به اصرار من رو بردن واسه ی ناهار
سفره رو که انداختن و نرفتم سر سفره ،هی یکی میگفت چرا نمیخوری بعد اون یکی می‌گفت روزه س بعد میگفتن واای ال
چند وقت پیش تو ماشین وقتی داشتیم می‌رفتیم کلاس، بابا گفت زنگ بزن ببین ننه‌ رو بردن دکتر یا نه. شماره رو تو گوشیش وارد کردم، آورد «م بابا». یادم افتاد که بابا آقا رو تو گوشیش«بابام» سیو کرده بود عمو هم «بابای خودم». کیان همیشه مسخره می‌کرد می‌گفت انگار می‌خوان باباشونو ازشون بگیرن. 
الان ۷۳ روزه که باباشونو ازشون گرفتن. 
تلاونگ بزوئه آی روزه روزه
مه دلبر بورده امروز چند روزه
من بیم بواشم کیجا ته نومزه
شب خونمه نماز روز گیرمه روزه
 
ترجمه معنایی: صبح آمد و روز شد، دلبرم چند روزی رفته است و خبری از او ندارم
ای دختر اگر بیایم و نامزدت شوم؛ شب ها نماز می خوانم و روز ها روزه میگیرم.
روزه آن نیست که همسایه ی ما می گیردیا که ارباب هوس ران شما می گیردروزه آن است که مسکین سحری ناخوردهبا همان معده ی خالی ز غذا می گیرد
 
 
روزه آن نیست که این ماه به عنوان رژیممالک چاق شکم گنده ی ما می گیردروزه آن است که با پیکر بی بنیه ی خودمفلسی از سر ایمان و صفا می گیرد
 
 
روزه آن نیست که چون مرد ریاکار گرفتمی کند اخم و چنان سگ پر و پا می گیردروزه آن است که هر باربر گرسنه ایزیر بار غم و اندوه و بلا می گیرد
 
 
روزه آن نیست که آقای خبیث الوکلایا که
چند روز قبل پسر یکی از اقواممان که 10 ساله است خانه ی ما بود. مثل خیلی از کودکانی که اول ماه رمضان سعی می کنند پا به پای بزرگتر ها روزه بگیرند تا حوالی ساعت 9 صبح چیزی نخورده بود.
توی اتاق پیش من بود که ناگهان بلند شد و رفت توی آشپزخانه و چیزی برداشت و شروع کرد به خوردن.
بعد از اینکه تقریبا خوردنش تمام شده بود آمد پیش من و با دهان پر گفت: ای بابا دیدی چی شد؟ یادم رفت روزه بودم!
کمی خندیدم و برایش توضیح دادم که هر لحظه یادت افتاد روزه بودی باید چیزی که
یادمه اون موقع‌ها، روزایی که بابا سر کار بود ما باید حاضری میخوردیم! همیشه حرصم میگرفت که مامان فقط وقتی بابا خونه‌س ناهار درست میکنه! انگار ما آدم نبودیم! :/
حالا دو روزه همسر نیست و اجاق کوچیک خونه ما خاموشه... دو روزه که حتی حاضری هم حاضر نشده تو این خونه! دو روزه فهمیدم که مامان خیلی لطف میکرد که همون سفره رو هم مینداخت! دو روزه... که انگار دو ساله!
+ غر بزنم باز؟! قاضی دادخواستمونو رد کرد! چرا؟ چون اسم دو نفرو باید تو دادخواست میذاشتیم که نذا
آیا توانایی نداشتن کودکان بر روزه گرفتن، دلیل بر روزه خواری آنان در اجتماع است؟« کودکان اگر حب روزه گرفتن و کسانی که روزه میگیرند را در قلبشان داشته باشند، روزه خواری نمیکنند.»کودکان مانند بزرگسالان از تکریم و احترام لذت می‌برند (یکی از روشهای تربیت فرزند، احترام گذاشتن و شخصیت دادن به اوست) پس اگر کودک بداند که با روزه خواری نکردن آبرو و شخصیت می‌یابد، روزه خواری نمیکند. حال این وظیفه پدر و مادر است که روزه را به عنوان یک ارزش در فرزندشان
من یه پیج هم دارم که خونوادگیه و این حرفا ولی بازم کلی از رفیقام اونجا هم هستن
بعد از این ۲ روزه که را ب را داریم بابا لایک میکنیم و این حرفا نصفش عکس پسر عممه :/
این پسر عمه ما یه دختر داره کلا از من ۸ روز کوچیک تره بعد نمیدونم چرا ولی کلی چششون دنبال زندگی بقیه س اللخصوص ما :/
چون هم پسر عمم و بابام هم سنن هم ما و این حرفا -_-
مامانم میگه تو که یه پست هم نذاشتی حداقل یه استوری بزار تبریک بگو
میگم مادر من بزار اون خودشو تیکه پاره کنه اونور
هم کل خاندا
با تبریک ماه مبارک رمضان
روزه انست که انسان برای خداوند از آذان صبح تا مغرب از آنچه که مبطل است دوری کند .
اگر عمدا روزه را بخورد کفاره براو واجب می شود .
اگر با چیز حرام روزه را باطل کند کفاره جمع بر او واجب می شود .
کسانی که ضعف جسمانی دارند اگر نمی توانند روزه بگیرند واجب نیست ودر زمستان قضا کنند .
بخاطر درس خواندن نمی شود انسان ترک روزه کند .
کسی که می خواهد مسافرت برود قبل از حد ترخص نمی تواند مبطلی انجام دهد .
مسافر نمی توانددر سفر نیت روزه ک
میگن اگر کسی به واسطه روزه گرفتن در حال یا آینده دچار مشکل بشه
نباید روزه بگیره
ای ایهالناس این فقط برای جسم نیستا برای روح و روان هم هست
یعنی شما اگر به واسطه ی روزه گرفتن بی اعصاب میشی به ضرص قاطع خود خدا هم از اون بالا دو دقیقه بیاد پایین بهت میگه که روزه نگیری 
یعنی وقتی کسی روزه میگیره و پاچه هم میگیره
این آدم روزه بهش واجب نیست بوخودا
نگیرید عاقا نگیرید جنبه ندارید اعصاب ندارید
والا
مریم می گه بابا برات یه هدیه کوچیک گذاشته کنار که وقتی اومدی بدیمش بهت :(
رها می گه: بابا به هرکدوممون تک به تک گفته بود این دفعه حالم بد شد نبریدم بیمارستان. دوست دارم تو خونه م بمیرم. رها گفت خوشحالم چون فکر می کنم خوشحاله.
میلاد گفت: بابا بین خواهرزاده برادرزاده هاش تو رو از همه بیشتر دوست داشت.
گفت بابا هفتاد سالش بود ولی از من تندتر راه میرفت...
چی بگه آدم جز گریه؟
داشتیم با مامان و بابا تو سر و کله هم میزدیم که کی بره واسه شام برنج درست کنه
مامان به بابا می گفت بابا هم به من
هیشکی هم زیر بار نمی رفت
گفتم بیاین تک بیاریم هرکی تک افتاد اون بره
قبول کردن
به بابا شک کردم گفتم ببین تقلب نمی کنی ها
هرکی تقلب کنه خودش باید بره درست کنه
گفت قبول
تک آوردیم
مامانم خواسته بود تقلب کنه یهو دستش بین پشت و رو تو هوا موند :/
آخرم نشست زمین گفت امکان نداره من برم
بابا رو فرستاد :/
بر خاک حجره ، سر می گذارم                    تنهای تنها جان می سپارم

قاتل مرا کشت با کام عطشان                    بابا رضا جان ، بابا رضا جان

                         بابا رضا جان ، بابا رضا جان

در را به رویم ، از کینه بسته                      در انتظار مرگم نشسته

او می زند کف ، من می دهم جان              بابا رضا جان ، بابا رضا جان

                          بابا رضا جان ، بابا رضا جان

آب خوش من ، اشک روان بود                    قوت
 
 
دکتری که اومد بالا سر بابا گف ممکنه سکته ریز رد کرده باشه و.گفت تو.این بیماری از این اتفاقا می افته. دو روزه بابا رو بغل می گیرم و در تخت خواب می گذارمش. چند لحظه پیش رفتم طبقه بالا و گفت بیا رفتم پیشش گفت چیزیت که نشده یعنی دنیا انگار در هیبت بابا جلوم بود. اوایل خیلی ناله می‌کردم اما الان لحظه لحظه بودنش برام عشق ه 
 
 
 
 
یک حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: «الصَّوْمُ‏ لِی‏ وَ أَنَا أجْزِی‏ بِهِ»
اگر فعل «اجزی» را معلوم بخوانیم یک معنا و اگر مجهول بخوانیم معنایی دیگر به دست می آید.
اگر اجزی را معلوم بخوانیم معنی این می شود: 
خداوند فرمود: روزه مال من است و من پاداش آن را می دهم
اما اگر اجزی را مجهول بخوانیم معنا این می شود: 
روزه مال من است و من به روزه جزا داده می شوم
(یعنی من پاداش روزه ی روزه دار می شوم)
که معنای دوم یک معنای عر
بهشت .....بهشت خونه ی شماست بابا ...وقتی در رو باز میکنم و میبینم روی مبل نشستی ....بهشت،دستای شماست بابا وقتی بغلم میکنی ...بهشت،آغوش امنته .....بهشت قربون صدقه هاته ‌...بهشت اشکاته وقتی از سامرا میگی ....بهشت شمایی بابا ...بقیش جهنمه ......+بابا یک ماه برای بازسازی حرم سامرا رفته بود ....
اون سال هم 13 اردیبهشت جمعه بود...
هم المپیاد داشتم و هم قلم چی...
+ تولد میم 11 اردیبهشته و هی چپ میره راست میاد میگه این اتفاق تصادفی نیست!! به هرحال المپیاد باید در زادروز مشاهیر این عرصه برگزار بشه. :| بابا مشاهیر... بابا طلای ادبی... بابا ...
چند سالی میشه مریضی های مختلف دچارم اما حداقل یه روز درمیون روزه میگرفتم ولی امسال یه روزم نمیتونم روزه بگیرم
همون خدایی که روزه رو واجب کرده، برای فرد بیمار حرام کرده... 
خوش بحالتون که میتونید از لحظه به لحظه این ماه استفاده کنید... 
ماهم وقت سحر و افطار حسرت میخوریم و سیر میشیم... 
مامان تعریف می‌کرد وقتی مرا باردار بوده، اتفاقی رخ داده که بابا قول داده رفقایش را دعوت کند منزل مان. به عنوان شیرینی. 
این رفقای بابا، همکارانش هم بوده اند. آن سال هایی که بابا هنوز ازدواج نکرده بود توی آن شهر و اداره با آن گروه، همکار و رفیق شده بود. 
خلاصه این‌که بابا و مامان دو نفره سور و سات را مدیریت می‌کنند. 
رفقای بابا شام را که می‌خورند، بزرگ ترشان می‌آید به مامان می‌گوید دست به هیچ چیزی نزند. یکی از همان گروه که ماشینش تویوتا پیکا
ولش کردم-خوب دلم واست تنگ شده بود خوشگل من-خوب خفم کردی؟اگه من طوریم میشد کی جواب بابا رو میداد؟جووووووووووووووووووووووووو ون؟چشام چارتا شد چه زبونی دراورده بود این وروجکبه بابا نگاه کردم که داشت می خندید-چه ربطی به بابا داشت؟رفت رو پای بابا نشست و گفت-اخه من عزیز دل بابام،مگه نه بابایی؟دیگه داشتم با دهن باز نگاش میکردم-اره عزیز دل باباای خدا این نیم وجبیم برای ما ادم شده بوداین سپهری از رو نمیرفت هنوزم داشت دنبالم میومدکنار در نشستم این
 
«یوم الشک» یعنی روزی که انسان شک دارد آخر ماه شعبان است یا اوّل ماه رمضان، روزه آن واجب نیست. و اگر بخواهد روزه بگیرد، باید نیّت ماه شعبان یا روزه مستحبی کند، یا اگر روزه قضا به ذمّه دارد نیّت قضا کند و چنانچه بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده، از رمضان حساب می شود، ولی اگر در اثناء روز بفهمد، باید فوراً نیت خود را به روزه ماه رمضان برگرداند.
17/7/97چهارشنبهامروز وقتی بابا داشت سعی میکرد که تو مدت زمان بیشتری و سرپا وایسی متوجه شدیم که بعله شما میتونی قدمم برداری،وااااای که چقدر ذوق کردیم،خلاصه من یه طرفت بودم بابا هم اون طرف تو هم وسط ما،من نگهت میداشتم دو سه قدم بر میداشتی و میرفتی بغل بابا و برعکسش من،خاله نسرین هم ازت فیلم گرفت اما دیر رسید و تو دیگه خسته شده بودی
صب دکتر برا داداش چند تا آمپول و سرم زد .. تاظهر درمونگاه بودن ، بابا رفت بانک با ح اینا ، گفتن قسط بندیش میکنن ، ح قول داده بریزش ، اما به بابا گفت تو اول بریز ، به بابا گفتم ، تو آخر بریز ، شاید دروغ بگن ، اوتا کلاهبردارن ، مثه همیشه بابا قبول نکرد ، رفتیم بانک ، موقعی که کارت کشید ورسید مینوشت ،اشک پر چشام جمع شد ، خدایا ۲۰ میلیون از پاداش پایان خدمتو به همین راحتی دادیم ، بعد این همه سختی و ناراحتی و رنج ، گفتیم با این پول یکم سروسامون بگیریم ،
امروز یه نوع خاصی از دل شکستگی رو تجربه کردم که حس میکنم زخم بدی رو قلبم جا گذاشت. قضیه از چه قراره؟ اینکه حسرت خوردم که ایکاش منم بابا داشتم. 
چقدر سخت بود دیدن اینکه خواهر برادرم بابا دارن ولی من بابا ندارم. 
کاش منم بابا داشتم. من نمیبخشمت من از حق پدری که باید برام ادا میکردی و نکردی نمیگذرم. امیدوارم خدایی که بهش اعتقاد داری هم نبخشتت.
کاش سنگ بشم و حضورتو حس نکنم کاش سنگ بشم و دلم با ذره ذره محبتی که ازم دریغ میکنی نشکنه کاش سنگ بشم نسبت به
بابا نای، نان دادن ندارد، بابا کار ندارد...!بابا سهمی برای استخدام ندارد...!بنویس .......؟؟؟آن بچه سرطان دارد....!هزینه هر آمپولش بیشتر از 1 میلیون تومان است،خانه ی آنها پایین شهر است ،
اشک چشمهای مادرش مروارید دارد ،بنویس......؟؟تلاش ما بی
ادامه مطلب
آقای ر  چند وقتی هست از زندگیم حذف شده و رفته تو کون خر. خدارو شکربلاکش کردم.
مردای ایرانی فقط به بهانه آشنا بودن یه اسمی رو خودشون و رابطه میذارن که راحت تر بکن بکن راه بندازن. مثلا مث آقای ر بگن که دخترم ما پدر و دختر هستیم!
بابا های واقعی ایرانی اصن توجه خاصی به دخترشون ندارن مگه اینکه دختر وابسته باشه.
خیلی راحتترن که دخترشون رو چند وقت نبینن که خدایی نکرده خرج و مخارج شون بالا نره و دختر ازشون پول بخواد.
بابا ها خودشون دیگه بابا نیستن. این ع
امسال، بعد از دوسال روزه خوری، میخوام مثل آدم روزه بگیرم! البته ان شالله...
دوسال پیش که علی چهار ماهه بود و پسری بود به شدت شکمو . (از لپ های آویزونش تو عکسای اون موقع کاملا مشهوده!) و انقدر شیر میخورد که من حتی فکر روزه گرفتن هم مو به تنم سیخ میکرد!
 و البته خودم هم مدام در حال خوردن بودم. یعنی مدااااام! درواقع حضرت آقا هرچی پول درمیاورد میریخت تو شکم ما دوتا :|
پارسال هم که با اینکه تمام تلاش خودمو به کار گرفتم، آخرش تونستم فقط ده تا از روزه ها رو
دانلود آهنگ جدید محسن لرستانی بچه یتیم
Download New Music Mohsen Lorestani Bache Yatim
دانلود اهنگ بچه یتیم از محسن لرستانی با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ محسن لرستانی بچه یتیم
بابای قشنگ و نازم چرا تنها نشستی
بابا چشاتو باز کن ، بابا زوده بخوابی عروسک قشنگم تنهام نذار بابایی
لالالا لالا بخواب بابا ، لالا لا بخواب بابا ، لالالالا بخواب بابا
عروسک قشنگم لالالا بابایی
همه میگن یتیمم بابا اینا چی م
نقش روزه داری در ارتقای سلامت روانی
سلامت نیوز:روزه‌داری یکی از فرایض مهم دین اسلام است که در خودسازی و ایجاد آرامش روحی و روانی انسان نقش مهمی ایفا می‌کند. نقش روزه در سلامتیِ روان و طهارت 
روح، به مراتب افزون‏تر از نقش آن در سلامتی جسم است؛ زیرا گرفتن روزه باعث کاهش بیماری‏‌های روانی و تقویت، پاکی و بزرگی روح می‌شود.


ادامه مطلب
با آشیخ سجادمون بگومگو داریممیگم چرا تو بابا باشی، من بابابزرگ؟؟!من بابا باشم، تو بابا کوچک خخخخنمیدونستم رضوانه بابا قراره اینقدر شیرین باشه!!! خخخخهمه ش از کودک همسری میگن، از کودک شوهری چیزی شنیده بودین ؟! خخخخ این از آثار اونه...میگم که یعنی یه کم دلداریم بدین مبادا احساس پیری زودرس بهم دست بده خخخخ+ ولی نه... باید اعتراف کنم قبلنا ریش سبیلمو که اصلاح میکردم تارهای سفیدشو از بیخ میزدم که تو چشم نباشهالان بخوام این کارو بکنم ملت فکر میکنن گ
مامان : هانیه حالش بد
بابا: چطور؟
مامان: تب کرده ... پاهاشم یخ :(
یهو دیدم بابا اومده تو اتاق 
پاهامو از توی پتو  پیدا کرد همچی فشار داد که نزدیک بود قطعش کنه :/
اومدم بگم اخ دردم گرفت یهو دیدم با پشت دست خوابوند تو پیشونیم:| 
خو پدر من ، لمس هم کنی میتونی دما رو متوجه بشی چرا بزن بزن راه انداختی :|
در نهایت نتیجه معاینه رو  به این ترتیب به مادر اعلام کردن :
به خواهرش زنگ بزن بگو تنها وارث خونواده اونه 
بابا :
مامان:
من:
باز هم من :
دایی بابا رو خیلی نمی شناختم فقط طی سفرهای هر ساله به مشهد و یه دیدار یک ساعته باهاش کمی آشنا شده بودم.وقتی دخترش خبر فوتش رو به بابا رسوند اوضاع روحی خانواده ام خوب نبود.مامان و بابام از هم دلخور بودن، تلفن خونه مدام زنگ میخورد و شده بودم منشی تلفنی خونه.ولی بعد از چند ثانیه اوضاع به کل عوض شد....مامان
تو سایت دنبال نزدیک ترین بلیط به مشهد بود ، بابا با خواهراش تلفنی حرف
میزد و آرومشون میکرد حتی یه کمی طنز هم مخلوط حرفاش میکرد (بابا: باور کن
دا
پیامبر(صلی الله علیه وآله):روزه روده را باریک میکند, گوشت را می ریزدوازگرمای سوزان دوزخ دور می گرداند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):روزه بگیرید تا سالم بمانید.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):روزه دل ازاندیشیدن به گناهان , برتر از روزه معده ازطعام است.
امام باقر(علیه السلام):روزه وحج , آرام بخش دلهاست.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):خواب روزه دار , عبادت است وخاموشی او , تسبیح ودعایش, پذیرفته وعملش , دوچندان.
فرا رسیدن ماه رمضان راتبریک عرض مین
اون رانندگی یادم داد...بابا همیشه مخالف بود، ولی اون یادم داد، بهم اجازه داد سوار شم ، ماشین خودشو میداد دستم، می دونست بابا مخالفه می دونستم بابا مخالفه ولی اون ماشین میداد و منم سوار میشدم.
حالا اون رفته و من پشت ماشین نشستم،پشت ماشین بابا، کاری کردم که اون موافقش بود و بابا مخالف ،انگار که طرف اونو گرفته باشم ،اونه لعنتی اونی که ازش متنفرم اونی که امیدوارم هیچوقت دیگه نبینمش.
بابا کدومو باور کنه...حرفامو یا کارامو؟ حق داره ولم کنه. حق داره
بسم الله الرحمن الرحیم./
بابا از خودت یاد گرفتم محبت به پدر رو ، از خودت یاد گرفتم عشق به همسر رو ، از تو یاد گرفتم بخشندگی رو ، تلاش رو ، شوخ طبعی در عین متانت رو ... بابا فدای اون چشمای عسلیت بشم ! قربون خستگیات برم ...
بابا جوونیت رو به پامون ریختی و حالا که چند تا خط کوچیک افتاده رو پیشونیت ، هنوزم حواست به تک تکمون هست ... که کم نداشته باشیم ، که کم نیاریم ... بابا شما خیلی بزرگی ! و من شاید خیلی دیر فهمیدم چقدر عاشقتم ...
اما شما ....
بابا هنوز و تا همیش
همون لحظه که گفتی "الاه اکبر" عاشقت شدم! واسه‌م فرقی نمی‌کرد انتحاری باشی یا یه جوونِ کلّه‌خر که مسخره‌بازیش گل کرده. چون شجاع بودی عاشقت شدم. مامان همیشه می‌گفت "دختر نباید عاشق بشه!" اما من حرفشُ قبول نداشتم. مامان وقتی مُرد، بابا واسه تشییع جنازه‌ش نیومد، چون بابا شلوارش دوتا شده بود! حقیقت اینه که مامان عاشقِ بابا نبود و طبق قانون سوم نیوتون بابا هم عاشق مامان نبود.راستی کِی از زندان آزاد می‌شی؟ اگه آزاد شدی خبر بده. منتظرتم پسر شجاع،
 
خواجه عبدالله انصاری: روزه جوانمردان طریقت ‏به زبان اهل معرفت ‏بشنو و ثمره سر انجام آن بدان، چنانکه تو تن را به روزه داری، و از طعام و شراب باز داری، ایشان دل را به روزه دارند و از جمله مخلوقات باز دارند تو از بامداد تا شبانگاه روزه داری، ایشان از اول عمر تا به آخر روزه دارند.
بابا مرا سیاهِ مو فرفری صدا میزند من هم قند توی دلم آب میشود، راستش سیاهِ مو فرفری بابا بودن خیلی خوب است!
هیچوقت دلم نمیخواست جای برادرهایم باشم، دلم نمیخواست مثل آن ها لباس بپوشم، مثل آن ها فکر کنم، مثل آن ها رفتار کنم!دلم میخواست همیشه نبات کوچک خانه باقی بمانم!همان نباتی که زمان زیادی جلوی آیینه به بافتن موهایش مشغول بود، همان نباتی که لباس صورتی گلدارش را می پوشید و خودش را برای بابایش لوس میکرد!
من با عروسک هایم بزرگ شدم!برایشان مادری ک
وسط نهار و سرگیجه و گنگی سر و تمام شدن قرص اضطرابم و البته آن سردرد کذایی، پدر خبر داد که مهمان داریم و و قرار است که عمه و شوهرش فقط یک ساعت بمانند و بروند. عمه خیال می‌کرد که پدرم و زنش روزه هستند و برای مراعات آن‌ها تصمیم گرفتند که زود برگردند. پدرم هم برای اینکه تصورات خواهرش به هم نریزد حرفی نزد که خواهرم! ما دیگر مثل سابق سرحال نیستیم و قرص‌ها اجازه نمی‌دهند که روزه بگیریم. گفتم که حداقل تعارف نزنند که یک موقع ماندگار شوند! وگرنه باید بس
قبل از ماه رمضون:
+ روزه میگیری؟
- نه
+ روزه خوار کافر
دیروز:
- اذان زد هانیه؟
 Haniyeh: اره
Haniyeh: نماز میخونی ؟
- آره پس من برم بخونم
Haniyeh: من فکر میکردم بل کل کافر شدی
- نه بابا فقط یه دوره نخوندم دوباره شروع کردم
 Haniyeh: مگه یه دوره نخوندی؟!؟؟
-اره
 Haniyeh: من از جهت روزخواریت گفتم کافریتو
-
Haniyeh: نخند کافر
- در مسائل منو خدا دخالت نکن.
Haniyeh: دلم میخواد  به عنوان بنده مومن با تقوای صالح دخالت کنم
- چیزی رو از قلم ننداختی؟!؟ 
 Haniyeh: چرا یکسری صفات دیگه هم هست که
نوشته زیردستنوشته یکی از بلاگرهای قدیمیه که الان سالهاست نمی نویسن و خواستم یادی کنم ازشون و نوشته هاشون تحت عنوان بابای قصه ها و وبلاگی که به این نام معروف بود
شاید باورتون نشه که من اون سالها با خوندن هر کدوم از این صدتا نامه چقدر اشک از چشام سرازیر شده:(
این پست رو قرار بود اول مهر بذارم ولی به دلایلی نشد
بابای قصه هایم، سلام.بابا یادت می آید اولین روز مدرسه را؟تو نگذاشتی با ریحانه بروم؛گفتی: امروز خودم می رسانم ات؛آخر جای تو روی شانه های م
سلااااااااام سلااااااااام سلااااااااام سلااااااااام خوبید منم خوبم! اومدم فقط یه سلام بدم و برم اینجا چند روزه داره برف می یاد ولی از دیشب رو زمین نشسته و هنوزم داره می یاد و خدارو شکر بابت این نعمت بزرگ که به ما ارزانی داشته دیشب زنگ زده بودم بابا خیییییییییییییییییلی خوشحال بود و می گفت که اونجام کلی برف اومده  بازم خدارو شکررررررررررررررررر 
من عمه هستم تو بابا محرم محسن ربانی بوستان کتاب قم
من عمه هستم تو بابا : روایت کربلا از زبان حضرت رقیه(س) خطاب به علی اصغر
من عمه هستم تو بابا : محسن ربانی، بوستان کتاب قم
معرفی:
اینبار کربلا را از زاویه نگاه دختر امام بخوانیماین کتاب را قلباً دوست دارم خیلی زیاد…از زبان حضرت رقیه (س) خطاب به حضرت علی اصغر است که در دنیای کودکانه خود از ابتدای همراهی بابا تا شهادت حضرت را روایت می‌کند و این جمله زیبا که : رابطه من و تو مثل رابطه عمه زینب و باباست
برخی از طرفداران حجاب اختیاری برای اثبات ادعای خود به اختیاری بودن نماز و روزه استناد می‌کنند و اینکه اگر کس که نماز نخوانْد یا روزه نگرفت گناهش پای خودش است و ما مأمور به الزام آن‌ها نیستیم! پاسخ: به‌اصطلاح علما این قیاس مع‌الفارق است و نمی‌توان مسئله حجاب را با نماز و روزه مقایسه […]
نوشته وقتی نمازخواندن و روزه گرفتن اختیاری است، چرا پوشش حجاب اجباری باشد؟ اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
 
کاشت ایمپلنت همزمان باکشیدن دندان۱۸۰۰۰۰۰هزارتومان باروکش توسط متخصص جراحی ایمپلنت ولثه
 
کاشت ایمپلنت اقساطی یک روزه
کاشت ایمپلنت اقساطی یک روزه ،کاشت فوری و یک روزه دندان در غرب تهران ، کاشت دندان در واقع جایگزینی برای ریشه یا ریشه دندان است. مانند ریشه های دندان ، ایمپلنت های دندانی در استخوان فک ایمن هستند و به محض جراحی قابل مشاهده نیستند. 
 
ادامه مطلب
بسمه تعالی
روزه کرفتن در ماه مبارک رجب بیسار ثواب دارد حتی یک روز از آن انسان را در زمره این الرجبیون روز قیامت قرار میدهد وفرمودن کسی که نمی تواند روزه بگیرد روزی صد مرتبه بگوید( سبحان الاله الجلیل سبحان من لا ینبغی التسبیح الا له  سبحان الاعز الاکرم سبحان من لبس العز وهوله اهل )ثواب روزه دارد را می برد .مفاتیح الجنان
یکی خری گم کرده بود. سه روز روزه داشت به نیت آنکه خر خود را بیابد. بعد از سه روز، خر را مرده یافت. رنجید و از سر رنجش، روی به آسمان کرد و گفت:«که اگر عوض این سه روز که روزه داشتم، شش روز از رمضان نخورم، پس من مرد نباشم. از من صرفه خواهی بردن؟
دیگه نشد..دیگه نتونستم...ایندفعه نتونستم...جلوی همه زدم زیر گریه...
+بابا تو که می دونستی اوضام چجوریه این روزا..نباید بهم زنگ میزدی جلوی باباجون اینا...نباید...حالا همینو بهانه کن که مشکل دارم با مامان و نیا...بابا گفتم بعضی وقتا خوب نباش...چرا کلا خوب بودن یادت رفته؟؟!! :,((
حقیقتاً چند سالی میشه که روزه نمیگیرم البته به خاطر مشکل جسمی‌ایه که دارم؛اما سحر امروز و این سال متفاوت تر از همیشه برام رقم خورد!همه خانواده دور هم جمع بودیم حتی خواهر کوچیکه هم بیدار شده بود سحری بخورهالبته حالا شاید نتونه روزه کامل بگیره ولی کله گنجشکی میگیره دیگه :)درکل روزهای آرامش بخشی هستن این روزا که امیدوارم هیچ وقت تموم نشن ولی شاید چیزی که حال این روزهای منو بد کرده این برخورد اطرافیانه که میبینم میگن که: 
ای بابا روزه هم فقط وا
پنج شنبه 18/5/1398امروز دو روزه که سه تایی اومدیم حرم امام رضا و این اولین زیارت توستجدیدا خیلی بابایی شدی و بغل من نمییای وقتی میری بغل بابا میگم گردن بابا رو سفت میگیری و امتناع میکنی از اومدن گاهی حسودیم میشه میگم شاید منو دوست نداری البته میدونم دوستم داری چون من عااااااااشقتم تک ستاره ی زندگیم...عصر با هم رفتیم پارک ملت و از اونجا برات یه لباس خوشکل ولی ساده گرفتیم برای آتلیه عکاسی برای عکس زیارتی و هم عکس ده ماهگیت،خیلی گشتیم اصلا لباس بچه
یک فوق تخصص گوارش و کبد گفت: روزه گرفتن موجب بروز بیماری و زخم معده نمی‌شود.
به گزارش ایسنا، ‌سیدحسن عابدی اظهار کرد: روزه‌داری صحیح که با کاهش مصرف غذا همراه است، نتایجی مانند کم شدن چربی‌های ذخیره، کم شدن میزان چربی خون و کلسترول و فعال شدن سیستم ایمنی بدن را به دنبال دارد.
ادامه مطلب
سالهاست که تنهایی روزه می گیرم. سالهاست که دیگر برای من خبری از سحری های دسته جمعی و افطارهای خانوادگی نیست. مامان هرسال میگوید:
خدا رو شکر کن که تنت سالمه و میتونی روزه بگیری.
و من هم از خدا در دلم تشکر میکنم.
سالهاست که عادت کرده ام در یک جمع، بین اقلیت اندک روزه داران باشم. و دوباره و دوباره شوخی های بی مزه شان و متلک های احمقانه شان را تحمل کنم.
سالهاست که در دنیای کوچک اطراف من، رمضان فقط برای من معنا دارد. 
 
راستش امروز اولین بار بود که وقت
مامان خبر دادن که بابا رو بردن بخش CCU تا دکتر بیاد و نتایج آزمایشات و عکس هارو ببینه تا دستورات لازم رو برای اعزام بابا به بیمارستان مجهز تر بگن...
نزدیک ۲۴ ساعته که نخوابیدم اما اصلا مهم نیست من تا ۴ روز هم شده نخوابم...
#دوست_دارم_بابا :)
ادامه دارد...
علم پزشکی و پزشکان معتقدند که اگر شخصی شش روز غذا نخورد به قلبش صدمه وارد می شود و سرانجام خواهد مرد.در سال ۱۹۲۰ ناسیونالیست های ایرلندی به خاطر مسائل سیاسی دست به اعتصاب غذا زدند(بیشتر از ۲۹ روز)و علم پزشکی را با این واقعیت مواجه کردند که نه تنها قلب انسان در اثر غذا نخوردن از کار نمی افتد ،بلکه فرد از سلامتی بهتری برخوردار می گردد.
دکتر"کارینگتون" سه موضوع را عنوان می کند:
۱_روزه باعث استراحت و آرامش قلب می شود.
۲_به وسیله روزه خون پاک می شود.
با روزه  عصبانی میشم
ناصرالدین‌شاه قاجار در ماه رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت:
که من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!
میرزای شیرازی در پاسخ به ناصرالدین شاه نوشت:  بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمی‌توانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی د
دخترکِ نوپا با پدرش آمده بودند پارک. بابای پُرحوصله‌اش، بی هیچ حرفی، پشتِ سَرِ «پنگوئن خانم» راه می‌رفت و هوایش را داشت. دخترک قدم که تند کرد، یکهو تِلِپ، خورد زمین! همان مدلی، چهار دست و پا که افتاده بود، مانده بود! بابا سریع آمد، بلندش کرد، تابی بهش داد و آرام گذاشتش زمین، روی پاهایش. کوچولو، تعادلش را که به دست آورد، لبخندی زد و راه افتاد! همین قضیه سه-چهار بار دیگر هم تکرار شد، که یک باره دخترک خودش را پرت کرد روی زمین!! بابا که فهمیده بود
نیمه شب مامان که نمی تونست دیگه روی پاهاش بایسته، بیدارم کرد تا گوشیم رو بهش بدم. خونده بودم که اگر توی زمان عمیقی از خوابت بیدار بشی و بعد از یه مدت دوباره بخوابی، احتمال دیدن خواب شفاف زیاده. چند وقته داریم با کِن تلاش می کنیم تا به خواب هم دیگه بریم. موفق نشدیم. رو به تمرین خواب شفاف و تولتک ها آوردیم. می خواستم شروع کنم به گفتن "میخوام خواب شفاف ببینم." که فکرهای دیگه ای به ذهنم هجوم آوردن. نمی دونم چقدر گذشت، اما با نوری که از پنجره ی اتاق روب
فواید روزه گرفتن که شاید از آنها بی خبرید
بسیاری از ما روزه گرفتن را تعهد مذهبی می دانیم اما تنها تعداد کمی از افراد مزایای سلامتی آن را می دانند روزه گرفتن، پاکسازی سموم از بدن را افزایش می دهد، قند خون و ذخیره چربی را کاهش می دهد و عادات غذایی سالم و ایمنی را افزایش می دهد. در این بخش بسیار مهم از سلامت نمناک فواید روزه گرفتن بر سلامتی آورده شده است.
ادامه مطلب
#حدیث_مهدوی 
کلام امام زمان(عج)
فیمَنْ أفْطَرَ یوْما مِنْ شَهْرِ رَمَضان مُتَعَمِّدا بِجِماعٍ مُحَرَّمٍ اَوْ طَعامٍ مُحَرَّمٍ عَلَیهِ: إنَّ عَلَیهِ ثَلاثُ کَفّاراتٍ.
 
ای شیعه ما کسی که روزه‌ی ماه رمضان را عمداً با چیز یا کار حرامی افطار – و باطل - نماید، (غیر از قضای روزه نیز) هر سه نوع کفّاره (60 روزه، اطعام 60 مسکین، آزادی یک بنده) بر او واجب می‌شود.
 
من لا یحضره الفقیه/ ج2/ ص74وسائل الشیعة/ ج10/ ص55
گفتمش آهای ! ماه پیشانو ؟
گفت جون جونم؟ 
گفتم احوال این روزای دلت؟ 
گفت به مثابه ی غنچه خشک شده سر بوته! 
گفتم ای بابا:/ یعنی انقده خشک ؟
گفت خونه بعثتی تون رو یادته ؟ تو باغچه تون یه بوته گل رز داشتن از دزفول آورده بودین ... یه سال که کلی غنچه سرخ داده بود یهویی هوا خیلی سرد شد ؟ غنچه ها سر بوته همون جوری سیاه شدند ؟
گفتم آره ...
گفت همون جوری. خشک نشدم از  گذشتن زمان و سر رسیدن فصل خستگی ... یهویی سوم سرما دل تازه رسته ام رو خشکوند :/
گفتم ای بابا ... ای ب
یکی بیاد لباسای مستر رو از لباسشویی دربیاره بعدخشک شدن هم اتو بزنه! به گل های گلخونه هم اب هم آب بده! دیشب ساعت سه خوابیدم و صبح زود با مستر بیدار شدم تا صبحونه ش رو بدم ! بعدشم خودمو انداختم رو مبل جلوی تی وی تا الان!!!!!!!!ناهار رو هم بابا گفت ازبیرون سفارش میدم برات میارن!
خدایا مامان اینا زود برگردنچهار روزه ازصب تااااا شب توخونه تنهام! دوری از پدر و مادر و برادر خیلی سخته
چه وضعشه اخه؟ کاش میشد بعد ناهار یه خرده بخوابم
بسم رب المهدی...
 
 پروانه های سوخته / ۳
رقیه جان! وقتی روضه ات را مرور میکنم، یک سوال با یک دنیا اندوه تمااااام زوایای ذهنم را پر میکند...خودت بگو:  آیا تو هوای دیدن بابا را کرده بودی، یا بابا هوای دستان کوچک تو را؟
 
سوم_محرم_۱۴۴۱
 
 
 
پدر دندان پزشک بابا چند ماه قبل بر اثر آلزایمر فوت شد. پدر با وجود بیماری همیشه جلو انسانهای خندان،خندان است. من سوم شخصی بودم به تماشا یک عشق ناب نگاه حسرت و ستایش پزشکنگاه پدرانه پدریکهو دکتر خواهش کرد و دوربین دست گرفتم و از دکتر و بابا عکس گرفتم خدا خدا خدا
 
 
 
 
<link rel="stylesheet" href="http://farfile.ir/css/affcss.css" /><div class="affsbt"><div class="contnr"><h5><a href="http://file30t.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank">پاورپوینت نکات پزشکی روزه داری خوب</a></h5><p><a href="http://file30t.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank" class="affsbtpic"><img src="http://farfile.ir/HPicturer.ashx?img=e49cf8b7-7db5-41e4-8de8-fcc925dabb23.jpg&w=150&h=150&path=~/content/productpic/" alt="پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" /></a>دانلود پاورپوینت با موضوع نکات پز
به مناسبت ماه مبارک رمضان دفتر مقام معظم رهبری چندین سوال و استفتاء پیرامون احکام ماه مبارک رمضان به نام «احکام مناسبتی ماه مبارک رمضان» در پایگاه معظم له درج نموده است. در اینجا به مواردی از احکام مبتلابه روزه و روزه داری اشاره می شود.
ناتوانی از گرفتن روزه در آغاز بلوغ
سؤال۱. دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی توانایی روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمی‌ تواند قضای آن را به جا آورد تا این‌که ماه رمضان سال بعد ف
<link rel="stylesheet" href="http://farfile.ir/css/affcss.css" /><div class="affsbt"><div class="contnr"><h5><a href="http://filepeyk.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank">پاورپوینت نکات پزشکی روزه داری خوب</a></h5><p><a href="http://filepeyk.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank" class="affsbtpic"><img src="http://farfile.ir/HPicturer.ashx?img=e49cf8b7-7db5-41e4-8de8-fcc925dabb23.jpg&w=150&h=150&path=~/content/productpic/" alt="پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" /></a>دانلود پاورپوینت با موضوع نکات پ
سر کوچه‌مان سوار اتوبوس می‌شدیم. می‌دویدم تا روی یک صندلی کنار پنجره بشینم و رد دستم را روی شیشه بگذارم. انگار از یک انفرادی شش روزه برمی‌گشتم و مادرم برای شادباشم روز هفتم مرا می‌برد خانه عمه. منفعتی که اتوبوس برایم داشت و ماشین شخصی بابا نداشت، این بود که وقتی ایستگاه آخر پیاده می‌شدیم باید از روی سه و سه پل می‌گذشتیم. توی هر کدام از آن بریدگی‌های پل می‌ایستادم و با مادرم مرغانی را می‌دیدم که در هوا بال می‌زنند، می‌خوانند و بدنشان ر
همین الان داداشم اومد یه جعبه دستش بود، بازش کرد پر از چیزای دخترونه! گفت به کسی نگو ولی دارم برا خانومم از الان کادو جمع میکنم ! اول قند تو دلم آب شد! بعد با خودم گفتم بابا مسخره تو به فکر نتایج کنکورت باش! بعد دیدم به اون دختره حسودیم شد بابا :/ داداش خودمه اصلا!
دخترکِ نوپا با پدرش آمده بودند پارک. بابای پُرحوصله‌اش، بی هیچ حرفی، پشتِ سَرِ «پنگوئن خانم» راه می‌رفت و هوایش را داشت. دخترک قدم که تند کرد، یکهو تِلِپ، خورد زمین! همان مدلی، چهار دست و پا که افتاده بود، مانده بود! بابا سریع آمد، بلندش کرد، تابی بهش داد و آرام گذاشتش زمین، روی پاهایش. کوچولو، تعادلش را که به دست آورد، لبخندی زد و راه افتاد! همین قضیه سه-چهار بار دیگر هم تکرار شد، که یک باره دخترک خودش را پرت کرد روی زمین!! بابا که فهمیده بود
#یادش_بخیر
یادش بخیر از بچگی بهش میگفتیم یوسف بابا . چون بابا یه جور دیگه دوستش داشت ، یه جور خاصی . ولی این چند سال اخیر شده بود یوسف هممون . چون همه همیشه انتظار میکشیدیم تا از مأموریت بیاد .
 یادش بخیر ...
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
خدایی با خودم چی فکر می‌کنم که میام اینجا یه مشت شر و ور تحویلتون میدم؟
هر وقت آرشیوم رو می‌خونم با دو دست میزنم بر سر که بابا تو چه موجودی هستی آخه؟؟ اون لحظه با خودت چی فکر کردی که اینارو نوشتی و تازه منتشرشون هم کردی؟
ای بابا دیگه.
کاش هر وقت می‌خوام اون دکمه‌ی انتشار رو بزنم، به اذن الهی سنگ شم.
نمیدونم الان باید این متن رو بنویسم یانه.
اصن نمیدونم نوشتنش درسته یا نه.
وقتایی که دیر وقت با هم چت میکردیم اینجوری میگذشت.: آقای دکتر که بابا صداش میکردم یا میگفت چرا تااینوقت شب بیداری؟!! برو بخواب تا نیومدم بخورمت! عکس یه ببر هم میفرستاد!
یا میگفت خوابم میاد یه عکس از خودت بده ببینم اگه نداری اسکلم نکن میرم بخوابم!
یا وقتی میومدیم صحبت کنیم تا خوابمون ببره همیشه اون زودتر بیهوش میشد!
میگفتش دختر من از اون بچه هاییه که مثلا بابا  میاد بخوابو
خب عزیز دل بابا
این چند روز من و مامان فقط صرف این شد که گریه‌های تو رو قطع کنیم :) و بهت برسیم.
حقیقتا تجربه‌ی اول مایی و خیلی خیلی سخت و حساس می‌گذره، با یه گریه‌ت چک می‌کنیم دل درده یا گرسنه‌ای یا دستشویی داری یا جات راحت نیست یا سرده یا گرمه :)
تجربه‌ی سخت شیرین خوشگل من :)
راستی بابا دیروز پیکر شهید مدافع حرم شهید انصاری رو بعد از سه سال آوردند ایران و دخترش بالای سر شهید گریه‌ی جانسوزی می‌کرد.
وقتی دیدم تصویرو دعا کردم تو هم یه روز این ص
سوالات زیادی درباره مبطلات روزه وجود دارد برای مثال احکام جنب شدن در ایام روزه داری یا شستن دهان و در این مقاله به ذکر باطل کننده های روزه پرداخته شده است که بر 8 قسم می باشندهشت چیز روزه را باطل میکند:اوّل: خوردن و آشامیدن.دوّم: جماع.سوّم: استمناء. و استمناء آن است: که مرد با خود یا به وسیله دیگری بدون جماع، کاری کند که منی از او بیرون آید. و تحقق آن در زن به نحوی است که در مسأله (۳۴۵) بیان شد.چهارم: دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر علیه
پریا ، انقدر شیطنت داشته توی این سال ها و انقدر برای بابا از خواسته های ِ مطابق با اقتضای سنش حرف زده که بابا مثل یه جوان ِ بیست ساله از تمام ِ مناسبت ها ، شبکه های اجتماعی و مسائل روز ِ جوان ها سردرآورده . چند سالی ست ولنتاین را به صورت ِ نوشتاری ِ "والنتاین" به ما تبریک می گوید و قربان صدقه مان می رود که نکند ما کمبودی از این نظرها داشته باشیم . امسال برای عباس هم پیام فرستاد . پیام هایش را با "عزیزم" برای عباس ، "نفسم" برای من و "گلپری" برای پریا شر
با حلول ماه مبار ک رمضان اقدامات ذیل انجام شد 
1-انجام امور تبلیغی شامل تهیه ونصب احادیث وآیات در مورد فواید روزه گرفتن 
2-سخنرانی مدیر ومعاون پرورشی در خصوص برکات روحی وجسمانی روزه گرفتن 
3-قرائت مقاله در مراسم آغازین با موضوع روزه وخواص آن 
4-اختصاص موضوعات انشاء کلاسها با هماهنگی دبیران محترم ادبیات استاد اسیوند و...
5-بیان احکام روزه ومسائل عبادی در مراسم آغازین 
6-پاسخ گویی به سئوالات دانش آموزان در مراسم آغازین وزنگهای استراحت در مورد ر
دیشب به بابا می‌گم: بابا وقتی دارم تست ادبیات می‌زنم، از یه سری از این شعرا خیلی خوشم میاد. مثلا همین یکی.و براش اون بیت رو می‌خونم. بابا هم یه لبخند می‌زنه و شعر رو برای خودش تکرار می‌کنه. 
بعد که دارم توی اتاق لباسم رو عوض می‌کنم، می‌شنوم که داره به مامانم می‌گه:نگاه کن سولویگ از چه شعری خوشش اومده: بکوب ای دست مرگ، ای پنجه‌ی مرگ/به تندی بر درم، تا در گشایم. یعنی از زندگی‌ش خسته شده که از همچین شعرایی خوشش میاد؟
و من با خودم لبخند می‌زنم
به بابا میگم ساعت ۴ قراره جلسه تشکیل بدن. ولی ادارات رو گفتن باید وزارت بهداشت گزارش بده تا تعطیل کنن. تا شب هم احتمالا دوباره به ۲۰۰ می‌رسه شاخص آلودگی.
بابا میگه ۲۰۰ رو گفته‌بودن حد تخلیه‌س. کجا می‌خوان تخلیه کنن ۱۰ میلیون آدم رو؟
مامان به ترکی میگه حداقل ۳ روز طول می‌کشه.
بابا سوییچ می‌کنه به ترکی و خطاب به مامان میگه اصلا بخوان تخلیه کنن هم مردم با چی می خوان برن؟ فقط ماشین هست . خود این شاخص رو می‌بره بالاتر. این همه ماشین!
مامان باز به
افضل الدین محمد بن حسین بن محمد مَرَقی کاشانی معروف به بابا افضل ( زاده نیمۀ اول قرن شش، فوت حدود ۶۱۰ ه.ق.)، فیلسوف و حکیم بزرگ ایرانی است که تعداد زیادی رباعی به او نسبت داده شده است. از جزئیات زندگی او تقریباً هیچ چیز روشنی در دست نیست، بر اساس قراین در اوایل قرن هفت مقارن حملۀ سراسری چنگیز به ایران زمین، بابا افضل در سنین پیری بوده است. خواجه نصیرالدین توسی گفته است که شخصی به نام کمال الدین محمد حاسب که از شاگردان بابا افضل کاشانی بوده است د
الان با کلی غر غر کردن خوابیدی فدای تو بشم....دو هفته پیش به اتفاق همکار بابا رفتیم آتان یکی از روستاهای قزوین خیلی خوش گذشت ولی تنها مشکل گرمای بودنت بود وقتی گرمت میشد دیگه نه با می می اروم میشدی نه بابا نه هیچ کس دیگه تنها آب و باد خنک چاره ساز بود و هر جا بودبم باید پیاده میشدیم آب میریختیم رو پاهات تا آروم میشدی فدات بشم الهی...
شب که میشد من و بابا زیر پتو بودیم و تو بیزار از پتو و اون رو همش کنار میزدی اگرم مینداختم روت سریع بیدار میشدی وگرر
بابا میگه :خدا تو قرآنش گفته ...سیروا فی الارض...
من هیچ وقت دوست نداشتم تو بمونی گوشه خونه...خدا رو شکر این اتفاق هیچ وقت برای تو نیوفتاده...از این به بعد هم...
و من ناگهان ...
_اجازه میدی برم انگلیس؟یا آمریکا ؟یا فرانسه ؟یاحتی ایتالیا...یااا حتی تر ...لبنان؟
بابا از حال عرفانیش خارج میشه و میگه ...دیگه روتو زیاد نکن!
 
شاید باید بپذیرم کم کم که من افسرده شدم...
کارم شده خوردن ، خوابیدن، بیمارستان رفتن ، لا به لاش سه تار زدن و فیلم دیدن...
دیگه پیاده روی نمیرم...
استخر نمیرم...
برای خودم خرید نمیکنم...
با دوستهام بیرون نمیرم! 
از صمیمی ترین دوستم دوری میکنم و اون فکر میکنه برای دوستیمون مشکلی پیش اومده...
کاش میفهید مشکل منم نه رابطه... 
شاید کسی باورش نشه ! من به اون تمیزی دو روزه حمام نرفتم ! دو روزه حتی مسواک نزدم ! دو روزه حتی موهام رو شونه نکردم! 
به نظرتون باید بر
ای تو ای بی تو زمان زندان من ......ای تو ای قند و دلم قندان من
ای تو ای جایزه ی هر عید من......ای تو ای همراهی بی قید من
ای تو ای فکر زمان و لحظه ام......ای تو ای شیرینی هر مزه ام
ای تو ای سوغاتی هر کاروان......ای تو ای خوش پیکرو شیرین بیان
ای تو ای آن ابروی زندگی......ای تو ای فخری برای مردگی
رفتی و با رفتنت دنیا سیاه........روز شد لیل و شمسم شد چو ماه
 
تقدیم به بابا علی اکبر.
...علی بکائی جوپاری(طالع)....
نیت روزه داری و ورود به ماه رمضان چگونه باید باشد؟
آنچه در خصوص نیت کردن مطرح است، این است که اگر شخصی بر انجام کارش واقف باشد و بداند به چه نیت و با چه تفکری آن را انجام می‌دهد، کفایت می‌کند. روزه دار براى انجام فرمان خداوند و نیت ورود به این ماه عزیز و روزه گرفتن، لازم است از اذان صبح تا مغرب، کارى که روزه را باطل می‌کند انجام ندهد.
براى آنکه یقین کند تمام این مدت را روزه بوده، باید مقدارى پیش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام کارى
شب‌ها، سی دقیقه بعد از نیمه‌شب، مامان میوه پوست می‌کَنَد و در بشقاب خرد می‌کند و به بابا می‌گوید: «بزن شبکهٔ بیست‌و‌یک.» بابا می‌زند شبکهٔ بیست‌و‌یک و آن‌وقت تا یک‌ساعت‌ونیم بعد از نیمه‌شب، شبیه زوجی که رفته‌اند ماه عسل، با ذوق باهم میوه می‌خورند و مناظر سرسبز دو طرف ریل را به هم نشان می‌دهند.
دارم به مقوله‌ی "همزمان که دل‌تنگ گذشته ای داری یه سری خاطره میسازی که قراره در آینده دلتنگشون بشی" فکر می‌کنم. به نظرم دل تنگی‌م برای زندگی حال حاضر بیشتر از دل تنگیِ حال حاضر برای گذشته خواهد بود.
 
+ من جمعِ اضداد ترین آدمِ این دور و بر هام احتمالا. روزه گرفته‌م و قراره بگیرم و میخوام که بگیرم و از فاز همه‌ی آدم‌هایی که "روزه چیه بابا؟" و با تعجب به روزه گرفتن عکس العمل نشون میدن و  درصدد اثبات این هستن که این کار مزخرفه یا مثلا با اصرار و
رمان بابا لنگ دراز
رمان بابا لنگ دراز، رمانی که به سبک نامه‌نگاری نوشته شده و شامل نامه‌های جوروشا ابوت به فردی است که او را تحت حمایت خود قرار داده و هزینه‌های مالی دانشگاه او را بر عهده گرفته است. داستانی که با شیرینی تمام پیش می‌رود و شامل نامه‌های یک‌طرفه‌ی جودی است به بابا لنگ درازِ شناخته نشده است.
ادامه مطلب
پست قبلی دست های باباست . آن خط  "L" مانند هم یادگار دهه ی شصت و روزهای جنگ است ، یادگاری های زیادی دارد ؛ خیلی زیاد . وقت های ناراحتی و عصبانیت بازوهای بابا را چنگ می اندازم و نیشگون میگیرم اینقدری که داد بابا بلند شود و بگوید اون چنگال های پلنگت رو بردار درد میکنه که البته مشاهده میکنید من یه پلنگ ناخون کوتاه هستم :دی دیشب وقتی بابا ناخون هایم را دید گفت: یا بگیرشون یا سوهانشون بزن ، چیه اینقدر کج و کوله . البته قبلش چیز دیگه ای گفت که فعلا خارج ا
تنهای تنها نشستم گوشه ی یکی از اتاقهای خونه ی مادرم....
هیچکس نیست...
مامان بابا چن روزی میشه که عازم  سفر حج شدن...
من روزها میام اینجا یه دستی روی خونه میکشم و به گلها آب میدم و راه به راه چای درست میکنم و میگذارم جلوی هرکی اومد اینجا تا حس غربت نبودن بابا مامان رو کمتر حس کنن...
چهل روز ،خیلی زیاده ،خیلییی....
ولی به هرحال باید تحمل کرد....
ان شاء الله که سفر خوبی داشته باشن،نه فقط بابا مامان من که همه ی حاجی ها...
ازدواج ناگهانی یادگار یادگار یادگار امام چطوری رخ داد؟
الف-باران می آمد،توی یک نگاه عاشق شد،رخ داد.
ب-داشت عکس سلفی می گرفت با موضوع من و ازدواج یهویی،یهو رخ داد.
ج-گفت بابا وقتشه،بابا گفت بپوش بریم،رفتن،رخ داد.
د-بدون هماهنگی با روزنامه شهروند،رخ داد.
سر ی چیزی ک خعلی مهم نیست بین قلب و عقلم گیر کردم. از ی طرفی میدونم با تمام وجودم دلم اونو میخاد و هر چیز دیگ ای بجز اونو بگیرم بازم راضی نخواهم بود، از یه طرف دیگ ای هم عقلم خعلی سفت میگه باید حواسم ب وضعیت بابا باشه. میدونم ک اگ یکم تلاش کنم ب راحتی گول میخوره و اون کارو انجام میده با وجود اینکه مامان و محمد کاملن مخالفن ولی خب... تهش هم بعد از اون خوشحالی عظیم ناراحت شرایطی ک ب وجود اوردم میشم.
هنوزم یادمه اون روزی ک سر سفره نشسته بودیم و فهمیدم
اهنگ این دو سه روزه از wantons

متن اهنگ این دو سه روزه وانتونز
دانلود اهنگ ریجکت وانتونز
دانلود اهنگ دو روزه دنیا از وانتونز

دانلود اهنگ گفتم میدونی خوشگلم خودت
اهنگ وانتونز دو صبح
دانلود اهنگ وانتونز چشم بهم بزنی
دانلود آهنگ وانتونز فدای سرت
شنبه4/8/98ساعت 9 شب بود من و بابا زیر تشک تخت در حال جستجوی پلاستیک بودیم و تو هم مشغول بازی وقتی خواستیم تشک رو بزاریم سر جاش بابا گفت دست سوفیا نگیره منم به خیال اینکه تو در حال بازی هستی با خیال راحت گفتم نه!واااای یه لحظه دیدم تو نق میزنی گریه نکردی فقط در حد نق خیلی ترسیدم و سریع بابا تشک رو بلند کرد و دستت رو بیرون اورد،فقط خدا میدونه اون لحظه چه بهم گذشت از شدت ترس بدنم میلرزید باز شکر خدا به خیر گذشت،خلاصه بابا تو رو برد تو اتاق که ارومت کنه
فروش جوجه بوقلمون یک روزه 
 
فروش جوجه بوقلمون یک روزه در شرکت طیور پروران میهن ، به صورت صد در صد سالم و تضمینی ، بدون بیماری 
 
مشاوره رایگان : 
تلفن تماس: 02177623913 - 02177687828 
تلفن همراه: 09122893483 - 09122895849
کانال تلگرام :  www.t.me/tMihan
وب سایت : www.tp-mihan.com
 
 
یکی از بزرگترین اختلاف نظرهای من و بابا در ازدواج است. همین طور یکی از بزرگترین تفاهم های من و بابا. در ملاک و شرایط و وچون و چرای ازدواج دختران اختلاف نظرمان مشهود است و در چون و چرای  ازدواج پسرها تفاهم نظرمان.
چند روزی بود حرف از ازدواج برادر محترم بود. هر کسی حرفی می زد و اظهار نظری می کرد. خودش می گفت: عمرا. با شرایط امروزی و توقعات دخترها، بمیرد هم تن به ازدواج نمی دهد. فلانی را دیدی ازدواج کرد بد بخت شد. گرفتار شد. همیشه دعوا و تشنج که چی؟ م
دارم گریه می کنم 
آره 
از دست ننه ام 



خدایا 
اسلام تو آسون گرفته و آدمای عنت سخت 
طبق حکم شرع اگه احساس خطر سلامتی کنی روزه بر تو واجب نیست 
حالا دکتر به من گفته در شش ماه اول بعد عمل نباید روزه بگیری شما که خشکی شدید داری که نباید روزه بگیری 
حالا امروز به همکارام میگم من بیست روز دیگه روزه می گیرم میگن نگفتن از فردای شش ماه فِرت وردار روزه بگیر که 

اون وقت مامانم اومده پای نهار درست کردن من که دیشب فقط یه پیشدستی فرنی خوردم! سحر نخوردم صبحو
دیشب چند دقیقه با بابا Video Call داشتیم. با اینکه ماسک نصف صورتش رو پوشونده بود، خستگی از همه جاش میبارید. خیلی پیش نمیومد بابا رو اینقدر خسته ببینی اما این چند روز داشتن فشارشون رو بیشتر می کردن و بابا هم قرار نبود روز به روز جوون تر بشه. گفت: "اینقدر دست هامون رو شستیم، خشک شدن. خیلی شلوغه. امروز دوتا مورد به احتمال قوی کرونایی داشتیم و یک راست فرستادیمشون تا تست بدن." نگرانش بودم، خیلی. مامان هم فکر می کرد اگر داد بزنه، صدا بیشتر میرسه اما در واقع
زنگ زدم به بابا و حالش رو پرسیدم.گفت حالا حالاها میمونم روستا...گفت کارگرها دارن میوه ها رو میچینن و میبرن برای فروش خودم باید باشم بالاسرشون...
فرداش صدای بوق ماشین بابا از پشت در اومد و بعد خودش...گفتم اومدی که?
گفت سر صبح یادت افتادم،دلم برات تنگ شد،بغض کردم،چشام خیس شد،اومدم ببینمت...
~که دورش بگردم
 تولد مامان امسال، شب که برمیگشتم خونه کیک خریدم با بابا خوردیم.
فرداش از مدرسه تماس گرفتم گفتم درچه حالی آقا رضا؟ گفت چای و کیک میخورم. عصرش مرد!
امروز تولد باباست و من نمیدونم چیکار کنم...
دوست داشتن هم لذت داره هم درد...تولدت مبارک آقا رضای خوبم.
کاش میشد ازت خواهش کنم از طرف من مامان رو بغل کنی ببوسی.
بابا یادته میگفتی آدم حتی اگر کوچه پشتی هم رفته باشه دوست داره وقتی برمیگرده خونه، زنگ بزنه و زود در رو براش باز کنن بیان استقبالش که متوجه بشه
دفترچه نماز و روزه قضا + چهل حدیث نماز
این دفترچه نماز و روزه قضا را در برگه های A/5 ، به صورت پشت و رو پرینت بگیرید و آنها را روی هم قرار داده ، و از وسط منگنه کنید  و سپس از وسط این برگه ها را تا بزنید تا شکل یک دفترچه به خود بگیرد.
دانلود دفترچه نماز و روزه قضا + چهل حدیث نماز( جهت دانلود همین جا کلیک کنید )
 
دلم تنگ شد واسه قدیما، واسه روزایی که دختر بچه شش ،هفت ساله بودم، واسه کوچه بن بست کنار خونه بابا بزرگ ،واسه شیطنت کردنا و بازی کردنمون.واسه اون حوض مربعی شکل کنار باغچه ،واسه خونه ای که خیلی وقته چراغش خاموشِ..
دلم تنگ شد واسه روزای عید که  بی قرار قبلی و دعوت و هماهنگی،همه جمع بودیم خونه بابا بزرگ ،واسه جمعمون که جمع  بود...روزای عید قربان بی اراده ذهنم میره به سال های بچگی و روزای خوب وخوش گذشته ...روزایی که بعد فوت بابا بزرگ و مامانبزرگ حکم
فروش جوجه بوقلمون یک روزه برنز
فروش جوجه بوقلمون یک روزه برنز
فروش جوجه بوقلمون یک روزه در شرکت طیور پروران میهن  یکی از برترین و بهترین شرکت های ایران.
بوقلمون برنز یکی از نژاد هایی می باشد که در ایران توجه زیادی به آن می کنند.
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب
روزه در کنار نماز از اهمیت ویژه ای برخوردار است علاوه بر اینکه روزه داری، نوعی اطاعت و فرمانبرداری از امر الهی است در سلامت جسمی انسان نیز تاثیر گذار است رسول_خدا صلی الله علیه و آله برای هر چیزی زکاتی است زکات بدنها، روزه است ( الکافی، ج۴، ص62)
 از طرفی موجب رشد روحی و معنوی وی نیز می شود پیامبر اکرم در این باره می فرماید:
ادامه مطلب
نوه عموم دوازده سالشه و دوسال دیگه روزه براش واجب میشه(اقا پسرها چهارده سالگی مکلف میشن، پونزده سالگی قمری که میشه چهارده و خورده ای شمسی) خلاصه..
از روز اول ماه مبارک روزه هاش و گرفته
حتی اول ماه که گفتن اخر شعبانِ پیشواز رفت هرکس به این پسر رسید گفت برای چی از الان روزه میگیری؟!؟ 
حتی چند نفر برخورد سختی داشتن و میگفتن خدا واجب نکرده تو برای چی باید بگیری و کارت اشتباست هیچ جوابی نمیداد فقط میگفت من روزه رو دوست دارم و لذت میبرم... 
امشب که اف
پدرم هفت اسفند سرما خورد اوایل سرما خوردگی بود سوپ بهش دادیم، چهار تخمه اما بدتر شد و رفت دکتر .تشخیص دکتر سرماخوردگی بود سفکسیم و استامینوفن داد.
چند روز بعد بازم پدرم بدتر شد دوباره رفت دکتر نوروبیون و مسکن و چرک خشک کن و شربت معده به خاطر تهوعش گرفت و اومد خونه . یازده اسفند من تب کردم و سه روز توی خونه خوابیدم آویشن و استامینوفن و از این چیزا خوردم تا تب و بدن دردم رفع شد رفتم دکتر گفت آنفولانزاست دارو داد که خوردم و حالم بدتر شد بی خیالش شد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها